غذاش خیلی خوب بود

محیطش معمولی بود

فقط موسیقی بی کلام پخش می کردند

بخاطر وجود مهمان های هتل 

رستوران خیلی خیلی شلوغ بود

بعد ناهار موهیتو خوردیم

اون پلاستیک هم یک سری خرید هست

که آقای دکتر قبل از ناهار برای من انجام دادن

البته خودم کارت کشیدم 

ولی ایشون زحمت کشیدن مغازه را معرفی کردند

همراهم اومدن و البته به صورت جدی اصرار

داشتند حساب کنند

که وقتی گفتم اگر ایشون حساب کنند خرید نمی کنم

کوتاه اومدن 

این هم از عکس لیوان های هات چاکلت

که عکس گرفتم تا برم بخرم

اون ظرف میوه هم عصرونم بود 

که دانشگاه نرسیدم بخورم

و وقتی نشستیم یادم اومد داخل کیفم میوه دارم

 

فعلا که آقای دکتر سماجت نشون میده برای ادامه

و به شوخی میگه یک سال را از دست دادیم!!!

 

از نظر اعتقادی مثل خودم هست

از نظر برنامه آینده

بی اندازه تایمی که با هم هستیم حواسش به من هست

ایندفعه برام یک نوع حلوا درست کرده بود

که قبل ورزش بخورم

که از نظر من برای اوایل آشنایی لطف زیادی هست

هر روز یک پیام میده با این متن

که اگر نیاز به کمک، همراهی دارم بگم

حالا باید جلوتر رفت و دید لایه ها که کم کم کنار میره

چقدر مناسب هم هستیم