چقدر نبودم!!
ده آبان
تازه فرصت کردم یکم دراز بکشم
بعدش باید بلند بشم و تا نه شب کارهای امروز تیک بخوره
نه خاموشی میزنم و میخوابم
چشمام از خستگی و کم خوابی میسوزه
چهارشنبه بیست و سوم مهر ۴۰۴
ساعت حدود هشت و نیم شب هست
و من احتمالا تا ده و نیم پیامی در واتساپ دریافت میکنم
که باید تایید بدم یا رد کنم
بیست روز از مهر گذشته و من یک مهر پر کار و پر از تجربه داشتم
دوباره وسط های مهر موج های سنگین در کارم داشتم
باز زیر پام را خالی حس کردم
و باز سعی کردم زیر آب نرم و نفس بکشم
فکر کنم سه روز در حال آروم کردن خودم بودم
اینکه موضوعی که پیش اومده ناراحتم نکنه
یازده روز از مهر گذشته و نتونستم یک پست بنویسم!!
منتظر چند تا اتفاق و خبر خوب هستم
فعلا اولی نشد که بشه!
یکشنبه خورشید گرفتگی داریم
و من هنوز شروع نشده دارم اثرش را روی زندگیم میبینم
نیمه اول سال داره تموم میشه
و من
آنقدر این نیمه برام سخت گذشت
که تموم شدنش را برای خودم ی امتیاز حساب میکنم