این مدت از اون زمان هایی بود که هیچ جوری سمت وبلاگ نیومدم
چند باری سعی کردم بنویسم ولی نشد
- ۸ نظر
- ۰۹ دی ۹۹ ، ۲۱:۲۸
این مدت از اون زمان هایی بود که هیچ جوری سمت وبلاگ نیومدم
چند باری سعی کردم بنویسم ولی نشد
دیروز صبح قبل بیرون رفتن
تو واتس دیدم خانم داییم خبر فوت گذاشته
از اونجایی که تشابه اسمی زیاد داریم
به مامان اینا هیچی نگفتم
امروز از صبح بیرون بودیم
بعد مدت ها به خودم استراحت دادم
از صبح رفتیم بیرون
کلی خرید داشتیم
عصر همگی بخیر باشه
چند روزه کتف درد بدی دارم
دلیلش هم اینه که چند شب پیش بی خواب شده بودم
آنقدر تکون خوردم تا خوابم ببره و در نتیجه صبح با ی کتف درد و گردن درد بد بیدار شدم
نگو بالشتم رو هل داده بودم و بدون بالشت خوابیدم
فکر کنم دوباره برگشتیم به روزهای قرنطینه
که هی می شمردیم چند روز هست تو قرنطینه هستیم!