قلب من بدون نقاب
روزانه نویسی
این روزها با هر چیزی که فکرش را بکنید
درگیرم
کار
مسائل خانوادگی
اصفهان رفتن و برگشتن
استاد جان
کلاس هایی که دارم
آسترولوژی
زندگی شخصیم
مرتب کردن برنامه هام
برنامه ریزی برای آینده
و....
به شدت وقت کم دارم
و به شدت نیاز دارم خودمو در همین شرایطی که الان
هستم نگه دارم
حس میکنم ی وزنه را مدت ها بالای سر بردم
و حالا که برام عادی و سبک شده
باید همین طور نگهش دارم
یکی از بهترین کارهایی که انجام دادم امسال
این بور که هر روز را مخصوص یک کاری قرار دادم
مثلا کلاس فرانسه که برداشتم روزش مشخص بود
انجام تکلیف های کلاس هم روزش مشخص بود
بنابراین سه چهار روز دیگر هفته مدام به کلاس
یا تمرین های کلاس فکر نمی کردم
برای بقیه کارهام هم همین طور
شنبه ها را تا جایی که میشد
سبک کردم
چون من در کل پنجشنبه و جمعه هم برام
مثل روز کاری هست
برای همین شنبه های سبک کلی در تقسیم انرژیم
در هفته کمک کرد
این هفته دچار همون درد های ریه یادگاری از کرونا بودم
مامان میگه باورم نمیشه میتونی آنقدر درد تحمل کنی
اما بعد از چند سال حس کردن یک کیسه شنی بزرگ
روی قفسه سینه دیگه میدونم باید باهاش چکار کنم
این درد مربوط به خود ریه ام نیست
بلکه عضلاتی که درگیر تنفس عمیق م هستند
یک جورهایی آسیب دیدن در کرونا
با گرم کردن بهتر میشم
با استراحت کردن بهتر میشم
باید ی فکری به حالش بکنم
ماساژ که میرم واقعا سطح انرژیم برمی گرده
و فعلا تنها درمان جسمانی که انجام میدم ماساژ و ورزش هست
از آخرین پستی که نوشتم
همچنان در حفظ رابطه خوب با مامان موفق بودم
حالا حتی مامان هم داره قدم هایی به سمتم برمی‌داره
تغییرات خودم و مامان خیلی قابل مشاهده شده
پ.ن: ی لیست کاغذی از فیلم هایی که این مدت دیدم
نوشتم تا براتون بفرستم
پ.ن: کتابابخانه نیمه شب را خوندم
و چقدر بد بود!!!
پ.ن: به مامان میگم
ی روز بریم سمت انقلاب کتاب بخریم
پ.ن: یکی از دستاورد های امسالم مخصوصا در نیمه دوم
ثابت نگه داشتن وزنم بوده
مربی خوردن کراتین تجویز کرده
میتونم بگم خوب بوده برای من
