پرده ی قهوه ای تیره و نچسب اتاق معاینه ی جور بدی

توی ذوق میزنه

خانمی که قبل من تو اتاق بوده برای ناباروری اومده

حالا چرا کارش به اینجا رسیده خدا میدونه

حتما مجوز خاصی لازم داره برای آزمایش یا عملی خاص تر

هنوز دارم با پرده قهوه ای نچسب بازی میکنم

لحظه ها چقدر کشدار شدن

چشمام رو می بندم و سعی میکنم مانع ریختن اشک هام بشم

خانمی که بعد من میخواد بیاد داخل

دو قلو بارداره و نامه میخواد برای سقط کردن بچه های مرده ی داخل شکمش

معاینه اولم انجام میشه

باید همون جا روی تخت منتظر بمونم

تا پزشک دوم از راه برسه

و دوباره به این سوال مسخره که رابطه داشتم یا نداشتم جواب بدم!

کار که تموم میشه

دلم میخواد از اون اتاق خودم رو بیرون بندازم

حتی توجه نمیکنم که منشی میگه جواب فردا آماده میشه!!

باید برم بیمارستان برای آزمایش بارداری

ولی چرا هیچ جا تو این قانون

آزمایشی وجود نداره

یا حتی هیچکس نپرسید

چند ماه غصه خوردی؟

چند ماه غم ها روی دلت موندن ؟؟

چند ماهه درد و رنج های این زندگی رو بارداری؟

هیچکس نپرسید روح و روانت آیا آسیب دید تو این زندگی

شخصیتت دست نخورده باقی موند یا نه؟