حدود هشت خواستم یکم استراحت کنم
دیدم داره خوابم می گیره!!
هفته گذشته خیلی شلوغ بودم
برای هفته آینده یکم باید برم رو دور کند
واقعا کم آوردم
در طول روز هزار تا کار را با هم انجام میدم
آخر هفته ها که میرم کوه و میام
واقعا هلاک میشم
الان اینجوری نیست که بدن درد داشته باشم
یا خسته باشم
خوابم میاد به صورت شدید!!
براتون گفته بودم
پیشنهاد آشنایی دارم
خیلی سر اینکه قبول کنم برم ببینم یا نه
شک داشتم
آخر سر با یکی از دوستام مشورت کردم
تا حدودی این آقا را میشناخت
گفت بهی این اقا آدم حسابی هست
برو ببین مطمئن باش عاشقش میشی
خلاصه که قرار گذاشتیم
قد بلند، خوش هیکل. بسیار بسیار
تیپ و هیکلش تو چشم میرفت
چهرش معمولی
قدش ۱۹۰ بود، ولی چون ورزش میکنه
بیشتر نشون میداد
اسپورت پوشیده بود، سفید
گفتند منو یک سال پیش در یک جلسه دیدن
و خیلی طول کشیده که بتونه اسم و فامیلی
منو پیدا کنه
بعد واسطه پیدا کنه و...
البته از طریق واسطه به من پیشنهاد نداد
خودش زنگ زد و حرف زد
ولی شماره منو از اون شخص واسطه گرفته بود
که البته اون آقایی که واسطه شماره دادن شده بود
اول از من اجازه گرفت
برای جلسه اول خیلی برخوردش خوب بود
دوستانه و گرم
گفت که برنامش آشنایی به قصد ازدواج هست
و من شرایطم را بگم
پرسیدم چه ورزشی انجام میدن
گفتند ورزش های رزمی و یوگا
در یک رشته دور از رشته من هیات علمی هستند
در همون دو ساعتی که با هم بودیم
بسیار بسیار توجه دیگران را جلب می کردند
چه خانم و چه اقا
با اینکه از نظر من چهره معمولی داشتند
جالب بود که خواستند بهشون ی مدت فرصت بدم
برای آشنایی
یعنی نپرسید جلسه دوم هست؟؟ یا نه؟؟
وقتی رسیدم خونه
پیام داده بود و خواسته بود بهش خبر بدم
و ی متن برام نوشته بود
که میتونم بگم تا حدی احساسی بود
شخصیت بسیار عجیبی داره
از این مدل مردها بود که وقتی می بینی
در برخورد اول میگی واقعا این واقعی هست؟؟
یا تظاهر میکنه؟؟
فعلا قصد دارم به آشنایی ادامه بدم
برم بخوابم که چشمام دیگه باز نمیشه
پ.ن: امروز کوه عالی بود
کلی اتفاق خوب و بد افتاد
یکیش سوختن دست مربی بود
براشون ضد آفتاب زدم
سوزش تاول ها را کم کرد
بعد نگاه کردم دیدم دستش از چند جا تاول زده
امروز ناهار عدسی بود
آشناییهای جدید خیلی هیجان انگیزند. امیدوارم همه چیز عالی پیش بره.
و خدا قوت برای روزهای پرمشغلهای که دارید.
شاد باشید