ایمیلی که دریافت کرده بودم

را برایشان فرستادم

نوشتم سلام امیدوارم خوب باشید

هیچ بجز اینکه بخوانید 

یک ساعت گذشت و جواب ندادن

در تلگرام برایشان پیام گذاشتم

اگر فرصت کردید ایمیل چک کنید

روز تعطیل بود و نمی‌خواست م 

تماس بگیرم

کمی بعد ایمیل و پیام تلگرامشان با هم رسید

اول ایمیل را باز کردم

باز هم جمله های قشنگ

باز هم یک دنیا سخاوت

برایشان نوشتم می شود تماس بگیرم

وقتی گوشی را برداشتند

مشخص بود که کاملا هیجان زده شده بودند

تبریک گفتم و ایشان هم به من

بعد با خنده گفتند که به من حسودیشان شده

برایشان گفتم که هنوز ماجرا را هضم نکردم

هنوز میترسم خواب باشم:)))

در مورد وکیل مشورت کردیم

سه وکیل معرفی کردند

بین‌شان آقای وکیلی در استرالیا 

چشمم را گرفت

قرار شد گروه را برای جلسه هفته بعد

آماده کنند و خبر بدهند

وقتی مکالمه تمام شد

تازه فرصت کردم تلگرام را باز کنم

برایم پیام صوتی گذاشته بودند

دو خط اول ایمیل را خوانده بودند

و با تمام قدرت از خوشحالی فریاد می زدند

آقای دکتر همان کسی بود که آینه رو به روی

من گرفته بود

که برایم پیشگویی می کرد

صدایش را برای مامان پخش کردم

خودم تا شب چندین بار گوش دادم

من بعد از رسیدن ایمیل، هیجان را تجربه نکردم

من فروپاشیدم 

از درون فروپاشیدم

حالا صبح شده و من کمی خیالم راحت شده

که خواب ندیدم، که خواب نبودم

دیشب مامان و بابا را بیرون مهمان کردم

بابا خیلی خوشحال بود

یک بار نگاهش کردم

لبخند زد

گفتم بابا خدا کنه خواب نباشم

اخم کرد

گفت خواب!! بعد از این همه تلاش چرا خواب باشی؟؟

چند سال است برایش زحمت کشیدی؟؟

راستش به این سوال از وقتی منتظر 

رسیدن جواب بودم فکر کردم

بیشتر از بیست سال

نه اینکه بگویم مثلا بیست سال پیش

برایش برنامه ریختم نه

دانه ای بوده که تمام این سالها فقط

در زیر خاک ریشه دوانده

و حالا تازه میخواهم کاری کنم که

سر از خاک بردارد

نفس بکشد

 

پ.ن: مرسی از پیام های قشنگتون

 

پ.ن: فکر نمی کنم هیچ وقت این جمله

یا جمله ای شبیه این را جایی خوانده باشم

که ای کاش خوانده بودم

ما در چیزهایی که فکر می کنیم

استعداد نداریم، می توانیم بدرخشیم

 

پ.ن: درسته وسط کار هستیم و راه زیادی 

در پیش هست

اما خیلی وقته یاد گرفتم

هر کاری ، هر موفقیتی 

خوشی ها و سختی های خودش را داره

حتی سختی های این کار برام شیرینه