اینجا برای من ناشناس موندن یک مزیت حساب میشه

چون خیلی وقتا در مسیر زندگیم

تونستم در مورد

خودم

زندگیم

ضعف هام

دغدغه هام 

حرف بزنم

بدون اینکه نگران باشم

این فضای خصوصی را از دست بدهم

حالا به نظر می‌رسد

شرایط زندگیم در حال تغییر هست

و حتی به تمام کردن ماجرای ده ساله نوشتن

فکر کردم

چون بارها گفتم بجز روزمره های شلوغم

که فرصتی برای نوشتن باقی نمی گذارد

اینکه از همه ی زندگی ام با جزئیات نمی نویسم

راضی نیستم

اما اینجا حداقل هنوز از خودم و افکارم با جزئیات

می نویسم

و همین روزنه ی کور باعث شده

به نوشتن ادامه بدهم

جزئیات کارم

باور کنید به درد هیچ کدامتان نمی خورد

و نخواهد خورد

آن بخشی که بتواند به کسی درس بدهد که مسیر

بهتری نسبت به من را جلو برود برایتان نوشته ام

آن امیدی که به هر در نیمه راه مانده ای باید 

می دادم

را داده ام.

برایم نوشته اید که خواندن وبلاگ من حالتان را بد می‌کند

و حس بد به شما می دهد

متاسفم اما شما احتمالا از حجم آدم های موفق در سراسر

دنیا بی خبر هستید که یک متن ساده

از زندگی من با شما این کار را می کند

شروع کنید به درمان

و این یک فحش، یا کنایه نیست

علاج کار است که راست و مستقیم حوالتان کرده ام

که کاش کسی در زندگی من بود

آنقدر مستقیم چیزی حواله ام می کرد