داره بارون میباره 

پتو کشیدم روی خودم و دلم میخواد این لحظه

حداقل چند ساعت کش بیاد

زل زدم به آسمون ابری

و خدا میدونه تو ذهنم دارم در مورد چه چیزهایی

برنامه ریزی میکنم

کلاس زبان فرانسه م عالیه

بعضی شب ها نیم ساعت قبل کلاس آنلاین م

میرسم خونه

لباس عوض میکنم

ی کم میوه میخورم و میشینم پشت لپ تاپ

کلاسم یک ساعت و نیم هست

و خیلی حالم با این کلاس خوبه

کلاس آوازم خیلی خوب پیش میره

کلاس کمکی که استادم خواست برم 

باعث تغییراتی در صدام شده

حالا یک پرده حتی از قبل بلند تر میتونم بخونم

امروز رکورد دویدن م را سی ثانیه نسبت به ماه

قبل بهتر کردم

حالا وقتی میدوم خودم حس میکنم

پاهام چقدر قوی هستند

تنفسم منظم تر هست

و میدونم چطوری بدوم که وسط راه کم نیارم

امروز مربی گفت از هفته بعد برای دوازده کیلومتر

برنامه ریزی می کنیم

دلم میخواد برنامه هایی که دارم سریعتر جلو بره

روزها به نظرم تند حرکت می کنند

و مهر ماه نازنینم داره تموم میشه

هنوز موفق نشدم برم برای عکاسی

دلیلش هم این هست که عکاسی که نظم

کاری داشته باشه پیدا نکردم

باید برای عکاسی لباس مناسب پیدا کنم

اما هر چی می گردم کمتر پیدا میکنم

دلم لباسی میخواد که ساده نباشه

اما در عین حال رسمی هم نباشه