این هفته نفسم برید!
خوبه کارهام را سبک کردم و تازه این جوری هست
اوضاع. خداروشکر رسیدیم به آخر هفته
چهارده تا ایمیل باید می فرستادم امروز
دیگه خیلی عقب انداخته بودم
پاسخ دادن به هر کدام حدود نیم ساعت تا چهل دقیقه وقتم
را می گیره
از پنج صبح دارم تایپ می کنم هنوز هم تمام نشده
ی بخش زیادیش فعلا ارسال شده
امروز فقط دلم میخواد ی تایم پیدا کنم یکم دراز بکشم
فیلم ببینم
واقعا این هفته یک نفس کار کردم
بعد از ظهر تمرین دارم با مربی
وزنه ها را از سه کیلو به چهار کیلو افزایش داده
قشنگ هشت کیلو که میره بالای سر نفس منم میره:)))
ولی خوب ی چند روز دیگه این وزنه ها هم عادی میشه
مثل زندگی که به هر فشاری عادت می کنیم بعد از ی مدت
این مدت کلی مامان اینا مهمان داشتند
یکی از دوستای خانوادگی اومدن تهران چند روز بودن
آنقدر به مامان اینا خوش گذشته بود که وقتی
مهمان ها رفتند کلی دپرس شدند
به مامان میگم خوبه شما از صبح تا شب
میری کلاس آواز و موسیقی و با دوستات برنامه داری
تازه اینجوری شدی و کسل هستی
میگه نه این دوستم انرژیش خیلی مثبت هست
ی روز با مامان رفتم بازار میخواست برای خودش
و داداش خرید کنه
پتو می خواست
از عطاری خرید کردیم
من برای خودم گلاب گرفتم
یک بوی عالی میده اصلا میرم به بچگی
که مادربزرگم مراسم مذهبی داشت و این گلاب
دقیقا همون بو را میده
اصلا گلاب های جدید انگار بو ندارند
ی روز هم دایی دومی اومده بود تهران
این دایی دومی با مامانم خیلی مچ هستند
کلا دایی هام و خاله ها با مامانم خیلی اکی هستند
این دایی دومیم ساعت ها با مامانم حرف میزنه:)))
من خیلی با ابن داییم ارتباط ندارم
در حد عادی و معمولی
با مامان چند تا کتاب خریدیم
ی کتاب از دکارت گرفتم خیلی خوب نوشته شده
و ی کتاب هم دوباره از سورن عزیز خریدم به اسم ترس و لرز
به نویسنده کتاب هم ایمیل زدم سوال هایی پرسیدم
که جواب داد در کمال تعجب!!
اگر به کتاب های فلسفی مذهبی علاقه دارید
کتاب ترس و لرز می تونه براتون جالب باشه
البته خود سورن خیلی سال پیش فوت کرده
نویسنده کتاب خانم کلر استاد دانشگاه در انگستان هستند
ایشون ی کتاب نوشته و ترس و لرز را توضیح و یا شاید بشه
گفت تفسیر کرده
باید آرایشگاه برم و موهام را ی لایت ملایم بکنم
مشکلم این هست که وقتش را ندارم:)))
آها از بازار یک سری تونر و شوینده صورت خریدم
اووووف چقدر خوب هستند
اگر شد معرفی می کنم بهتون
من عاشق کار فروشندگی هستم
الان خیلی تاسف می خورم چرا یک پیج فروش
برای خودم ندارم
فکر میکنم دلیلش این هست که خانوادم دید بسته ای
داشتند و این را در حد خودشون نمی دونستند
اما الان من واضح می بینم که این طرز فکر چقدر اشتباهه
اگر تصمیم گرفتید آسترولوژی یاد بگیرید
به من خبر بدهید
دوست دارم بدونم با چه استادی کار می کنید
و کلا در حد کنجکاوی دوست دارم بدونم شما ها چه دیدی دارید
سلام بهی جانم من کامنت های این پست رو ندیده بودم
عزیزم من تو این چند سال که مدرکمو گرفتم اصلا استانمون رشته حسابداری نمیخواد دولتی که کلا استان ما نداره آزاد که ۶ تا هیات علمی داره نمیگیره دانشگاه غیرانتفاعیش سه ساله منحل شده من موندم وجبر مکانی بخاطر خانواده گیر کردم با ۱۴ سال تدریس وکلی رزومه دستم به جذب متاسفانه نمیرسه سال ۹۶ بانک هم قبول شدم با شرط ۵ سال اول تو شهری خارج از مرکز استان بازم نشد من فکر میکنم کلا تو چارت کاری من متاسفانه این مورد قفله بهی جانم