دیروز برای کار دادگاهی بابا
رفتم دفتر چهار تا وکیل
یکی از وکیل ها خواهر شوهر همین دختر عمم بود
خیلی خوب برخورد کرد و گفت: من بخاطر مهسا جان
این کارو انجام میدم!
از دیروز تا حالا گیر کردم روی مهسا جان!
سال هفتادو دو تا الان میشه چند سال؟
چقدر خوبه آنقدر برای عروسشون ارزش قائل هستند
میتونست به هر دلیلی کارو قبول کنه
اما گذاشت پای محبتش به دختر عمم
نه اینکه فکر کنید منتی بذاره
نه
یک احترام دوطرفه گاهی بعد از این همه سال
کم دیده میشه
دیروز نمیدونم رو دور شانس بودم
هر چهار تا وکیل خیلی خوب بودند
با هر چهار تا مشورت کردم
سوال پرسیدم
***************
برنامه فردام سبک هست
تمرینم اما فردا سنگین خواهد بود
هفته بعد تعطیلات داریم و من که نمیدونم
با کارهای اصفهانم چکار کنم!
***********
باید حواله دوم را واریز کنم
***********
خوشم میاد هر چی چالش و چاله بوده
در زندگی یک انسان
و ما را از اون ها منع کردند
امروزه به عنوان بخشی از رشد شخصیت و توانایی
شناخته شده!!
یعنی قشنگ گفتن نیمه آدم باشید دور از جون شما!
****************
برنامه خواب ده شب
از عید به بعد بهم ریخته
الان به شدت خسته ام و از خستگی
و بدن درد خوابم نمیبره
در مورد اون موارد منعی یه کوچولو توضیح میدید؟