بقیه را گذاشتم تو بالکن که امروز صبح
نور دریافت کنند
و بعد میارم داخل و جای خنک میذارم
**********
یک هفته شلوغ و پر کار در پیش دارم
سه تا کار باید این هفته تمام بشه
امیدوارم آخر هفته یکم از حجم کارهام کم شده باشه
********
از اول تابستان میخوام زبان آلمانی را شروع کنم
زبان فرانسه هنوز لول پایین هستم
با اینکه چند ماه هست شروع کردم
اما خیلی راضی نیستم از روند پیشرفتم
باید بیشتر تلاش کنم
زبان آلمانی را هم میخوام شروع کنم و خودمو
مجبور کنم بیشتر برای یادگیری یک زبان دیگه
وقت بذارم
********
استاد آوازم امر کردند ساز ویلون را شروع کنم
البته ویولن خیلی ساز سختی هست
من برای تمرین سولفژ باید ویولن را شروع کنم
یادگیری جدی ساز احتمالا سال آینده در برنامه استادم هست
یک ساز دست دوم برای من جور کردند به قیمت هشت میلیون
ناقابل!!
***********
کتاب نجیب زاده ای در مسکو کنار تختم هست
یک قسمت از سریالش را دیدم
الان یادم نیست
مینی سریال هست یا سریال؟
نمیدونم این کتاب را خواندید یا فیلم را دیدید
فعلا که من بعد از یک قسمت به طور اتفاقی
کتاب را هدیه گرفتم و میخوام با کتاب ادامه بدم
***********
استاد جان چند وقت پیش داشت در مورد
موضوعی صحبت می کرد
انگار که مثلا دو سه سال گذشته بوده
بهشون میگم استاد سال ۹۶ بوده
میگه نه خانم دکتر شما اشتباه میکنی!!
فکر کردم فقط من گذر زمان را متوجه نمیشم
من با استاد جان از ۹۶ کار میکنم
در حد یک لیسانس و ارشد در خدمتش بودم:)))
***********
باید یک سری فایل آماده کنم و بفرستم برای
آقای دکتر فکر میکنم پانزده تیر
بتونم تمامشون کنم
*********
امروز پنج بیدار شدم
صبحانه خوردم
نشستم پشت میزم تا ده
بعد رفتم تمرین
برگشتم دوش گرفتم
ناهار خوردم
خونه را تمیز کردم
غذا پختم
بادمجان سرخ کردم
ایمیلم را وسط آشپزی خالی کردم
و نظم دادم
عصر موهامو رنگ کردم
یک سری خرید برای خونه آنلاین انجام دادم
سه تا تلفن مهم و طولانی داشتم که انجام شد
کلی لباس شستم و یک سری لباس
بردم خشکشویی
وسطش کلی کار دیگه
مثل شستن خرید ها
بنزین زدن
فرانسه خوندم
درس آوازم را کار کردم
ساز تمرین کردم
و .
انجام دادم
الان هم دراز کشیدم رو تخت دارم
مقاله میخونم
جمعه در سکوت از نعمت های بهشتی هست
واقعا هیچ چیزی سکوت و آرامش خونه نمیشه
آنقدر در طول هفته شلوغم که
فقط همین سکوت خونه میتونه یکمی بالانس م کنه
موفق باشی
حس خوب گرفتم که برای خودت ارزش قائلی و هدف داری:)