فکر نمی کردم کلاس آواز اصفهان آنقدر جذبم کنه

و براش ذوق کنم

امروز تمرین های ورزشیم  را هم باید انجام بدم

خلاصه که منتظرم کارم تا شش و هفت عصر اینجا

تمام بشه و برم دنبال مامان و با هم بریم کلاس

آنقدر آزمایشگاه زمان زود میگذره

چشم بهم میذارم شش و هفت عصر شده

البته اینکه اصلا اینجا نیستم و فکرم درگیر کارم هست

هم بی تاثیر نیست

چهارشنبه هفته بعد باید یک ستاپ آماده داشته باشم

برای یک تست و خوب وقت زیادی ندارم

تازه من به قول همکارا جرات و جسارتم زیاده و میرم

تو دل هر چیزی

بقیه یکم با ترس و لرز دستگاه ها را امتحان می کنن

من به اندازه کافی در زندگیم ترسیدم و تاوانش را هم دادم

همیشه به خدا میگم امیدم فقط به خودت هست

من نمی ترسم، تو هم کمکم کن که اتفاقی نیوفته

دیشب به مامان میگم خدا میدونه من چند ساله

کار آزمایشگاه اصفهان را از خدا خواستم

این دستگاه ها و این تست هایی که دارم انجام میدم

را ریز به ریز از خدا خواستم

بعد چقدر قشنگه که بهم داده

واقعا اگر بهم نمی داد ناکام از دنیا می رفتم:)))

خدا را سپاس بخاطر اینکه همیشه بهم بله گفته

واقعا واقعا کم آوردم در مقابلش

آنقدر که قشنگ می چینه

هفته پیش خیلی کار کردم

این هفته فعلا خودمو تا سه شنبه رسوندم

دو روز دیگه طاقت بیارم این هفته هم رفته

و وارد شهریور شدیم

برنامه های مالیم مرداد خیلی خوب پیش نرفت

بازم شکر جای گله نیست

اوضاع اقتصادی خوب نیست و گرنه که جای چند نفر کار میکنم

ی زمانی بود خیلی خواب هایی می دیدم که حالت راهنما داشتند

بعد چند وقت پیش داشتم فکر می کردم چرا این مدل خواب ها را

جدیدا کم می بینم؟

حالا باز دوباره شروع شدن

یعنی من فکر می کنم اگر هر کدام از ما بتونیم از خواب هامون

کمک بگیریم واقعا کلی زندگیمون تغییر میکنه

و می تونیم بهتر عمل کنیم

خداروشکر دوباره برگشتن:)))

احتمالا خوابی دیدم و به آنچه گفته شده

بی توجهی کردم برای همین قطع شدن

حالا دوباره سعی میکنم توجه بذارم روی خواب هام

البته من آنقدر که شب ها خسته هستم

وقتی می خوابم بیهوش میشم

و خیلی خواب نمی بینم