ی سری پیشرفت هایی داشتم در کارم

در آسترولوژی

و در کلاس آوازم

استاد تهرانم همون یک سال پیش به من می گفت

روزی که صدای واقعی خودت را بشنوی حتما گریه می کنی

و خوب من تا ماه ها منتظر بودم ببینم این چجور حسی هست

که قراره من اشکم در بیاد

و اتفاق نیوفتاد

تا اینکه براتون گفتم اومدم اصفهان و قرار شد

در همین تایم کمی که اینجا دارم

بیام با ی استاد دیگه کار کنم

و استاد اصفهان همون روزی که از من و مامان

تست گرفت گفت استعداد از مادر بهت رسیده

خلاصه که تا همین امروز من شش جلسه

کلاس با این استاد رفتم

و جدا از آواز، خیلی برام از نظر حس خوب گرفتن

عالی بوده

بعد کم کمد متوجه شدم صدای استادم

باعث آرامش هم میشه

جلسه ششم این استادم با صدای من کاری

کرد که واقعا باورم نمی شد این منم!!

من عاشق خانم هایی هستم که صداهای خاص دارند

صداهایی که اپرا کار می کنند

من موفق شدم در حد گفتن عاشقم من

صدای خودم را با همون فرم اپرا بشنوم

خیلی قشنگ بود

و ی لحظه حرف استاد تهرانم یادم افتاد

که گفته بود گریه می کنی

گریه نکردم ولی شگفت زده شدم

که یعنی واقعا من می تونم همچین استعدادی

داشته باشم؟

استاد اصفهان میگه صدای تو هیچ کاری روش

انجام نشده

شاید منظورش به استاد تهرانم هست

به من آهنگ می گریزم مرضیه را داده بود

که روش کار کنم

من این آهنگ را نشینده بودم

استادم برام خوندش

من این طرف ضعف کرده بودم

از قدرت شاعر

از صدای قشنگ استادم

و بعدش هم که با صدای مرضیه گوش

دادم و خیلی خوشم اومد

خدا کنه بتونم صدای خودم را بشنوم

یعنی انگار ی موجودی در درون من بوده

و من نشنیدمش

انگار بوده و من نادیده اش گرفتم

برعکس این مدت که صدای خودم را

دوست نداشتم عاشق خوندن همون دو کلمه شدم

دیگه اینکه تعطیلات این هفته خیلی خوب بود

آخر شهریور هست و من فقط دفاع دانشجوهای

خودم را داشتم و دارم

هیچ داوری را قبول نکردم

و این در روند کاریم خوب نیست

چون کار یک جور بده بستون هست

ولی خوب تایمش را نداشتم

بچه ها اصفهان این شهریور سه بار بیرون رفتن

من هیچ کدوم را نرفتم

عوضش برای خودم پیاده روی کردم

و در جواب تعجبشون که تنهایی راه میری

گفتم آره خیلی نیاز دارم با خودم تنها باشم

برم که خیلی کار دارم

مامانم سرماخورده و دارم از مامان پرستاری میکنم

خودم هم اصلا حالم خوش نیست

کتف درد و بدن درد دارم به همراه تب

ولی باید کارها رو انجام بدم