تا سه شنبه بیست و هشتم سر کار بودم

از همون سه شنبه تعطیلاتم شروع شد

و به خودم قول داده بودم از روزهام خوب استفاده کنم

برای من که تمام سال دنبال یک ساعت اضافه هستم

بهترین فرصت بود

تعدادی از کارهای بعد از عیدم را اول انجام دادم

یک گزارش خیلی طولانی باید تحویل بدم بعد از عید

که چیزی حدود هفتاد هشتاد صفحه است

با خودم قرار گذاشتم عید پنجاه صفحه اش را بنویسم

اینجوری هفته اول بعد از عید تایمم را نمیذارم برای گزارش 

نوشتن و میتونم به کارهای دیگه برسم

هفته دوم بعد از تعطیلات تکمیلش میکنم

کلاس آوازم را فشرده رفتم

استاد اصلیم از دوم بود و منم کلاس رفتم

بقیه استاد ها از پنجم بودن

کارهای بانکی که داشتم تیک خورد

شستن تعداد زیادی لباس، خشکشویی بردن، تحویل گرفتن

انجام شد و تیک خورد

لباس های گرم را جمع کردم و البته که اصفهان چند روزی خیلی سرد شد

مجبور شدم با لباس گرم بیرون برم

برنامه دسر و شیرینی پختن داشتم عید که همش را با حوصله

انجام دادم

یکی از کارهایی که امسال قراره توش استاد بشم

حوصله کردن و صبوری کردن هست

کارم اصفهان به صبوری خیلی زیاد نیاز داره

چون با کوچکترین حواس پرتی یا به خودم صدمه زدم

یا به وسیله ها

برای همین تمرین صبوری و حوصله امسال تو برنامه هام هست

من دستم در کار کردن خیلی تند و فرز هست

ولی خوب این همه جا خوب نیست

مثلا صبح که میرم آزمایشگاه نیاز دارم

خیلی با دقت دستگاه را روشن کنم و حواسم به اون لحظه باشه

پرش فکری نداشته باشم

برای همین هر کاری که نیاز باشه آروم انجام بدم

برام تمرین حساب میشه

گلکاری، شیرینی و غذا پختن و..

وسط شیرینی پختن تصمیم گرفتم بستنی درست کنم

رفتم شیر کیلویی خریدم با خامه محلی

آنقدر هم این روش بستنی درست کردن سخت هست!!

خلاصه که بعد از چندین ساعت کار و تلاش

ی بستنی زعفرانی با پسته دادم خدمت خانواده

و چقدر خوب شده بود

تمرین های ورزشیم را تا الان خوب جلو اومدم

تقریبا هر روز رفتم کوه و پیاده روی

از خواجو پیاده میرم تا پل آذر یا گاهی تا پل شیری

اگر صبح زود برم که حتما یک مسیر را می دوم

و حالم جا میاد

جدا از این بخش های خوب که براتون نوشتم

چالش هم زیاد داشتیم امسال

به هر حال عید هست و داستان های خودش

که مهم نیست

همین که درگیر نشدم مهمه

همین که وسط این آشوب زندگی حالم خوبه مهمه

همین که وسط این شرایط ادامه دادم و میدم مهمه

 

پ.ن: براتون از آسترولوژی بگم؟

فردا خورشید گرفتگی داریم

در برج پایسیس 

هنوز خورشید وارد قوچ نشده

هنوز اون لحظه خاص و پر انرژی نو شدن همه چیز

رقم نخورده 

دفعه قبل از من پرسیده بودید چی میشه

اگر کامنت ها را خونده باشید نوشته بودم

خورشید گرفتگی برای ایران با فوت شخص مهم همزمان هست

که واقعا هم بود!!

این بار کمی شرایط فرق داره

با تغییرات همراهه

با افزایش خیلی زیاد قیمت طلا 

برای من خورشیدگرفتگی با یک تکان اساسی به زندگیم

همراه خواهد بود

منتظرم ببینم چطور میشه