تمام دیروز را در مسیر این دکتر به اون دکتر
بودم با مامان
و الان نیاز دارم که ی دکتر برم
و زانو و کمرم را چک کنم
صبح کف پاهام کامل تاول زده بود
سعی میکنم هم مراقب مامان باشم
و
هم مراقب خودم
از شانزده اردیبهشت تا امروز که اول خرداد هست
با هیچ صدایی از خواب بیدار نمیشم!
و این برای من که خواب بسیار سبکی دارم
نشانه خستگی زیاد هست
شب ها چندین بار بیدار میشم
و مامان را چک میکنم
ی بخشی از کارها را دارم جور دیگه ای انجام میدم
به جای بردن مامان آزمایشگاه
زنگ میزنم میان خونه نمونه می گیرند
هزینه ها هم که نگم براتون
آنقدر وحشتناک هست که هر کسی بهتره
اصلا سمت درمان نره
الان دلم میخواد برم ی دوش بگیرم
موهام چسبیده به کف سرم
باید پانسمان مامان را عوض کنم
برم بیرون برای ی سری کارها
چند تا پیام و ایمیل دارم که باید جواب بدم
فعلا همین ها را تا شب انجام بدم
خیلی خوبه
بهمن ۴۰۲ پای بابا شکست
هر چند شکستگی انقدر حاد نبود
ولی خوب بابا انگار وقتی مریض میشه
راحت تره کارها پیش میره
به دوستم میگم سال ۹۴ همین اصفهان پدرم
درگیر سرطان بود و ما مجبور شدیم مدت زیادی
پیگیر درمانش باشیم
اما آنقدر اذیت نشدم
مراحل نمونه گیری
عمل
مراقبت های بعد از عمل
و...
یادم نمیاد آنقدر خسته شده باشم
الان که مامان خوب نیست
همزمان شده با بیماری بقیه
مادربزرگم خوب نیست
خاله کوچیکه خوب نیست
همون روزی که مامان رفت بیمارستان
خاله کوچیکه هم رفت بیمارستان برای ریه اش!!
امیدوارم زودتر مارس از سرطان خارج بشه
از نظر آسترولوژی غربی خارج شده
از نظر آسترولوژی شرقی
شانزده خرداد خارج میشه
یک ماه نو در شش و هفت خرداد داریم
میتونه باعث بشه یکم فشار از زندگی همه برداشته بشه