منتظر یک خبر هستم

از شخصی که میتونه تاثیر زیادی در زندگیم داشته باشه

اینکه خبر میرسه یا نه؟

اگر برسه مثبت هست یا نه؟

فعلا که منتظر نشستم

 

دوره جدید فیزوتراپی مامان شروع شده

و من که فقط دلم میخواد همین جا کف زمین دراز بکشم

خیلی دلم میخواد همین تایم که مامان را میارم 

خودم هم برای بدنم کاری انجام بدم

اما کارهای مامان زیاده و نمیرسم 

پرستار روی چند تا مبل اون طرف تر خوابیده

 

این هفته اصلا خوب نبودم

امروز شش صبح پ شدم

و حوصله هیچکس را ندارم!!

 

خرید دارم اما انجام ندادم

خرید های روتین خودم هم انجام نشده

دلم میخواد بتونم چند روز بخوابم

بیدار بشم حس کنم خسته نیستم

اما وقتی بیدار میشم 

خسته ام

چون عمیق نخوابیدم

خوب نخوابیدم

 

لباس هر چی داشتم با شکستن پای مامان

بیمارستان بودن

و این مدت بدو بدو نابود شده

حالا وقتی میخوام بیام بیرون هیچی ندارم

به معنی واقعی هیچی ندارم 

 

ی همکار جدید برامون اومده

صبح ها خیلی تمایل داره حرف بزنه

همیشه هم جیزی میپرسه تا مکالمه را شروع کنه

من سعی میکنم پاسخ کوتاه بدم

چون صبح زود نمیرم آزمایشگاه که حرف بزنم!

خلاصه که هر بار میخواد کامل در جریان همه زندگی من باشه

سوال هایی می پرسه که شخصی نیست خیلی

اما واقعا اول وقت هر صبح تایمی هست که من 

برای روزم فکر میکنم

برنامه می‌ریزم 

و اینکه الان فقط تا ظهر می مونم 

و باید کارهایی که نیاز به حضورم هست را 

همان تایم تمام کنم‌

برای همین خیلی تمایل به حرف زدن ندارم

و البته همکارام این موضوع را فهمیدن

و در پست قبل هم نوشتم

که خیلی ساکت شدم

فشارم همچنان پایین هست!!