من آدمی بودم که از جبر گریزون بودم

الان دارم به یک جبر گرا تبدیل میشم

برام بسیار سخت بوده

پذیرفتن این موضوع نیاز داشته من

شخصیتم را از نو بچینم

برنامه هام

هدف هام

الویت هام

نگرش م نسبت به زندگی

اعتقادی به دایره قسمت حافظ نداشتم

الان دارم

الان شاید هنوز بجنگم و تلاشی کنم

اما این تلاش را از روی لجبازی انجام میدم

از نخواستن در این دایره بودن

از وقتی جنگ شده هیچ جزوه استرولوژی را باز نکردم

با اینکه طبق برنامه خرداد و تیر جزوه با خودم

برداشتم و در کیف گذاشتم

اما باز نکردم

الان برام خیلی مهم نیست بتونم

چیزی را پیش بینی کنم

یا حدس بزنم

برام مهمه یاد بگیرم زیر و رو شدن همراه با درد و رنج هست

یاد بگیرم هر تغییری در شخصیتم 

عبور از هر بخش شخصیتی با درد و رنج همراه هست

استادم همیشه تاکید میکنه

اگر رنجی به شما در زندگی داده شده

کنارش توانایی تحمل یا عبور از اون رنج را نیز دارید

 

پ.ن: دیشب اینجا تا صبح صدای پدافند می اومد

سردم بود و از سرما نیمه شب گلو درد شده بودم

اما دلم نمیخواست پنجره را ببندم

 

پ.ن: گیلاس خریدم و انگور یاقوتی

وسط شستن میوه ها

کمی میخورم

مغزم میگه طعم میوه بچگی!!

 

پ.ن: برای خودم یک برنامه بیست ماهه ریخته بودم

برنامم طوری نیست که تحت تاثیر شرایط تغییر کنه

باید فقط صبور باشم بیست ماه بگذره

امروز که آخر خرداد هستیم شانزده ماه از این بیست ماه

مانده

 

پ.ن: مهدی یادتون باشه همشهری من بود

همش میگم کاش می اومد این سمت

برای این روزها به کمک مهدی خیلی نیاز دارم

اگر میتونست هر روز بیاد برای ماساژ مامان بابا و خودم

کلی از مشکلات من حل می‌شد 

 

پ.ن: با مشکلات نت

همه دوباره برگشتن سمت وبلاگ ها

منم که واضح هست بیشتر از قبل می نویسم

 

پ.ن: از چیزی نترسید

مخصوصا این روزها از چیزی نترسید

از هر چیزی بترسیم مجبور به تجربه اش هستیم

 

پ.ن: مامان بابا صبح که بیدار میشن

صبحانه حاضر هست

ناهار روی گاز

اگر حتی می شد بیرون میرفتم برای خرید

اما اینجا ساعت ده صبح بهترین تایم خرید هست

به گل ها آب دادم

و باید مامان را هل بدم که روزش را شروع کنه

بابا نه

بیدار که میشه آهسته آهسته

کارهاش را میکنه

میره بیرون

خرید میکنه

ظرف میشوره

 

پ.ن: از نظر آسترولوژی ما با مفهومی به اسم خانه

این روزها درگیر هستیم

یکی می پرسه کجا آرامش دارم؟

کجا خانه من هست؟

کسایی که در این شرایط جایی برای رفتن

نداشتن یک بازنگری روی تصمیم های گذشته می کنند