موهام زمان زیادی میگیره برای خشک کردن و مرتب کردن
اما با حوصله انجام دادم
از کارهای امروزم کار زیادی باقی نمونده
لیست کارهای امروز و این هفته
میشه گفت نود درصد تیک خورده
و این یعنی این هفته خیلی کار کردم
در واقع باید بگم مرداد خیلی کار کردم
در طول روز چهار یا پنج ساعت می خوابم
بقیه روزم در حال کار کردن
آموزش دیدن
ورزش کردن
تیک زدن لیست کارهام
هستم
این ماه حتی تایم برای دراز کشیدن
و یک استراحت چند دقیقه ای نداشتم
روز سه شنبه خیلی شلوغ بودم
از تهران حرکت کردم به سمت اصفهان
شب دو خوابیدم
و صبح قبل پنج بیدار شدم
کارهای روز چهارشنبه خیلی خوب پیش رفت
جلسه داشتم با دکتر ..
ادامه همون جلسه های پست قبلی
شماره دو: بالاخره از اول سال این هفته
اولین هفته ای بود که حساب کتاب های مالیم
یکم نظم گرفت
میخوام ماشینم را عوض کنم
اما اصلا فرصتش پیش نمیاد
این مدت که درگیر مامان بودم مجبور بودم
از هر چیزی و از کاری بزنم
تا بتونم به مامان برسم
حالا که یکم اوضاع بهتر شده
و از هر روز دکتر بودن رسیدیم به یک روز
در میان دکتر رفتن
سعی میکنم برنامه هایی که برای نیمه اول سال
داشتم و انجام نشده را انجام بدم
شماره سه: یک تصمیم خیلی مهم باید بگیرم تا پنجشنبه
هفته آینده
میتونم یکم تایم بخرم و یک هفته عقب بندازم
اما این عقب انداختن فقط باعث میشه روی
تصمیمی که گرفتم بیشتر فکر کنم
کمکی به حل شدن اصل ماجرا نمیکنه
شماره چهارم: هر آدمی یک لیستی داره
از آرزو ها و چیزهایی که میخواد و نداره
هر آدمی یک لیستی داره از شرایط و داشته هایی که نداره
من این مرداد خیلی به این موضوع فکر کردم
زندگی من مرداد ماه امسال یک زندگی متفاوت بود
اینو کجا فهمیدم؟
وقتی تو اون لیست آرزوهای دست نیافتنی دیگه وجود نداره
وقتی شرایط و خواسته هام بسیار نزدیک شدن
دیگه تو اون لیست نیستند
در جریان و مسیر خودشون در حال حرکت هستند
دیگه آرزو و رویا نیستند
قابل دیدن و لمس کردن هستند
این مرداد واقعا دیدم میشه گزینه های جدیدی
به لیست اضافه کرد
گزینه هایی که الان ذهنم یا باور هام هنوز بهشون
فکر نکردن
هنوز همچین آرزوهای بزرگی ندارند
هنوز برای خودشون این حق انتخاب را در نظر نگرفتن
این مرداد خیلی به این فکر کردم که فراتر از این روزها
و این لیست چطور میتونم برای خودم ایده آل هایی داشته باشم؟
شماره چهار: در مورد چیزهایی سوال پرسیدید که من نرسیدم
جواب بدم
اول در مورد فیزوتراپی بگم
به نظر اصفهان اصلا فیزوتراپی جالبی نداره
مثلا در مقایسه با ماساژی که مهدی تهران انجام میده
اینجا تعداد جلسات بیشتر و نتیجه کمتری می گیری از ماساژ
ما اصفهان چند تا مرکز رفتیم
من به نظرم همه مثل هم بودن
مامانم از مرکز فیزوتراپی ایرانیان راضی بود
که به نظرم چون بیشتر با زبون به بیمار تلقین می کردند
دارند کار خاصی انجام می دهند!!
شماره پنج: امروز تا ساعت چهار سر کار بودم
شش شروع به کار کردم تا چهار
چهار دیدم بهتره دیگه ادامه ندم
هم سردم بود
و هم اینکه گردن درد گرفته بودم بخاطر کار با دستگاه
اومدم خونه دوش گرفتم
مرغ گذاشتم روی گاز بپزه
و حالا هم که گفتم دراز کشیدم
شماره شش: فعلا اصفهان هستم تا کارها تمام بشه
احتمالا عصر برم برای پیاده روی
خرید کردن
یکی از دوستام اینجا میخواد شام همه بچه ها را دعوت کنه
بهش زنگ بزنم بگم امشب اگر برنامش اکی هست
بریم بیرون
شماره هفت: امید کلا در مرداد وسط زندگیم بود
من هیچ واکنشی نشون نمیدم
کلا همونطور که در پست های قبل گفتم
آستانه واکنش نشون دادنم را تغییر دادم
نه فقط به امید
به هر چیزی که در دنیای بیرون در جریان هست
خسته نباشی بهی جان
وقتی میخونمت و این همه قدرت در تو و یا حتی یه زن میبینم ، امیدوارم میشم به اینکه حتی تو این کشور هم بعضیا توانایی و قدرت اینو دارن که همه چیزو تغییر بدن یا بسازن . و یکی مثل تو اونقدر قویه که دیگه چیزی تو لیستش به عنوان آرزو وجود نداره و میدونه هرچی رو بخواد میسازه.و قابل ذکره که خیلی زحمت کشیدی هزینه مالی و فیزیکی دادی از خوابت گذشتی و اینو ساختی.
برام خیلی لذت بخش . و سعی میکنم ازت یاد بگیرم هرچند که خیلی دستم و قدرتم کم و ضعیف.
الهی همیشه قدرتمند و خوشحال و راضی پیش بری عزیزم