کارهام عقب نیست

روی برنامه دارم پیش میرم

موندم خونه

هم به کارهای خونه برسم

و هم اینکه امروز میخوام با مامان برم برای آب درمانی

ناهار پختم 

برای فردا الویه درست کردم

گذاشتم داخل یخچال

مامان بابا فردا با گروه دوستامون

ناهار میرن بیرون

منم برای همه الویه درست کردم

که با خودشون ببرن و بیرون بخورن

کنارش نوشیدنی، گوجه ، سبزی و چیزهای دیگه هم میذارم

هفته پیش که بیرون رفتن  با مامان دلمه درست کردیم

برق نداریم

منم یکم دراز کشیدم خستگی در می کنم

قهوه خوردم و فکرم حسابی درگیر یک جلسه هست

باید از منشی دکتر ... وقت بگیرم

برم با دکتر حرف بزنم

نمیدونم چطور میشه اما خوب شانسم را امتحان میکنم

فعلا چیزی در مورد فکرهام ننویسم تا ببینم اتفاق می افته یا نه

 

پنجشنبه نوشت:

از سه شنبه تا الان نرسیدم اون چند خط را تمام کنم و بفرستم

الان پنجشنبه شب هست

بلوار ملت هستیم

اصفهان

مامان را آوردم پیاده روی 

خسته ام و واقعا نشستن روی صندلی بوستان 

اذیتم میکنه

این هفته آنقدر خسته بودم

که وقتی می‌رسیدم خونه

دراز می کشیدم

نیم ساعت بیهوش می شدم

و بعد بیدار می شدم و ادامه کارها

دیروز هم رسیدم خونه

دراز کشیدم 

خوابم برد

بعد بلند شدم رفتم کلاس آواز

جالبه خستگیم هم خیلی از بین میره

ولی خوب الان در درجه ای از بیهوش شدن

از خستگی هستم که اینطوری میخوابم

و گرنه من وقتی میرسم خونه ی قهوه غلیظ میخورم

بعد به خودم میگم چقدر خسته ای

که بعد خورون قهوه بیهوش میشی

چهارشنبه صبح وسط یک جلسه پ شدم

:))

جلسه هفت صبح بود تا دو

بعد من ی جاهایی دیگه نمی تونستم بشینم

واقعا لگن درد گرفته بودم

ساعت دو تازه پذیرایی خیلی ساده شدیم

و من تونستم ی چیزی بخودم قبل از اینکه

سر درد بشم

فقط اومدم بیرون به همکارم گفتم من پ شدم وسط جلسه!!

دیگه سریع ناهار خوردیم و من برگشتم خونه 

حدود چهار

 

پ.ن: هفته آینده ی برنامه مالی دارم که باید پیش بره

آخر شهریور هم یکی دیگه 

که این یکی خیلی مهم و سرنوشت ساز هست برای کارم

 

پ.ن: چند تا چکاپ باید انجام بدم

یادداشت کردم 

دیدم پنج تا دکتر باید برم و پروسه های آزمایش و سونو برای هر کدوم!!

 

پ.ن: وسط نوشتن این پست رفتم از نیوشا

شیرینی خریدم آوردم با مامان خوردیم:))

پاشم یکم راه برم خشک شدم!!