رفتم مشاوره... سختی کار این بود که باید می رفتم یکی از شهر های اطراف

همیشه هر وقت چیزی رو آسون گرفتم ..... زندگی انگار ی جور دیگه با من رفتار کرده

رفتم بالا .... گفت ی امضا بکن و برو....

همین !!!

اصلا مشاور رو ندیدم

اصلا حرفی زده نشد

اصلا سخت نشد

 

رسیدم خونه.... و این یکی هم گذشت

 

۶ نظر ارسال شده است

  1. سلام سپید عزیزم خسته نباشی بابت این روزای سخت 
    دلم عمو خواست خدا حفظشون کنه چقدررررر خوبه که خانواده ت کنارت هستن 
    همیشه میخونمت و برات بهترین ها را میخوام
    در پاسخ
    سلام خورشید جانم
    فدات خیلی سخت گذشت به من و امیدم به خداست که ختم به خیر بشه

    خانوادم کنارم نبودن خورشید
    فقط مامانم بود
    عمو جای خالی بابا رو سعی کرد برام پر کنه

    خوشحالم که هستی
    ۹ ارديبهشت ۹۸ , ۲۱:۱۷
  2. :)
    در پاسخ
    چی شده مه سو جانم؟
    ۹ ارديبهشت ۹۸ , ۱۸:۲۱
  3. خدا رو شکر
    این مشاور ،همون مشاور پست قبله؟
    در پاسخ
    مشاور پست قبل؟

    آره باید می رفتیم پیش ی مشاور برای اینکه برگه بده به ما که ببریم دادگاه
    ۹ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۴۱
  4. چه خوب و جالب.
    در پاسخ
    سعی کردم تو کامنت قبل توضیح بدم
    ببخش که این روزها گنگ می نویسم
    ۹ ارديبهشت ۹۸ , ۱۵:۳۹
  5. چقدر مامان و بابات شبیه مامان و بابای منن. گاهی فکر میکنم آسیب هایی که دیدم بخاطر تجربه هایی که از ترس مامان انجام ندادم.
    میدونی چقدر دوس دارم ببینم بت من چه ریختیه؟ تو بی نظیری.
    من همیشه عاشق ظاهر آدما میشدم و بعد باطنشون ولی وبلاگا و دنیای مجازی باعث شدن اول آدما رو بشناسم و عاشق افکارشون بشم.
    بیا برام بگو چرا باید بری مشاور؟ از مراحل جداییه؟ یعنی اون مشاوره های قبل رو قبول نکردن؟
    یه چیز مقوی بخور قبل از مشاوره. تو از پس همه چی بر میای خیالم راحته.
    چه خوبه که عمو کنارته یه مرد که مطمئنی دوست داره و دلسوزته و میشه بهش تکیه کرد.
    در پاسخ
    من هم گاهی این حس رو دارم در مورد مامانم
    فکر کن مامان من برای ی عوض کردن خونه چه میکنه با من
    وای به حال اینکه مثلا من بخواستم برای زندگیم تصمیم های مهم بگیرم

    واقعا؟ فدات خوشگلم حالا ببینی میفهمی همچین خبری هم نبوده

    ی سری دوستان قبلا عکس من و دیدن باید بپرسی و متوجه بشی راست میگم

    به نظر من دو طذفه است گاهی اینجا عاشق شخصیت ی دوست میشی بعد می بینی اون بیرون
    اصلا همچین آدمی نیست عزیزم و البته این بر میگرده به پیچیدگی های شخصیت ما


    مشاور؟ برای طلاق توافقی  ....آره از مراحله جدایی که اصفهان خیلی سخته
    برای همین رفتیم یکی از شهر های اطراف اصفهان و درخواست طلاق دادیم

    نه ... باید مورد تایید دادگاه طلاقمون باشه

    ساندویچ تخم مرغ خوردم ... خیلی راحت گذشت و اصلا سخت نبود
    فقط سختیش رفتن تا ی شهر دیگه بود


    خیلی خیلی کمکم کرد این روزها
    و باز مدیونش شدم
    ۹ ارديبهشت ۹۸ , ۱۲:۱۷
  6. خدا را شکر که اگه روزهای خوبی نیست ولی آدمهای خوب هنوز هستند
    خدا را شکر میکنم که داری قدم های بلند و تند تند برمیداری
    الهی هرچه زودتر آرامش و خوشبختی با هم از راه برسند
    در پاسخ
    امیدوارم خدا آدم های خوب سر راهم قرار بده و از آدم های بد محافظتم کنه
    انشالله برای همه ما
    ۹ ارديبهشت ۹۸ , ۱۰:۲۳
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">