ساعت هفت صبحه

از پنج بیدارم و این مدت با کمک قرص آرامبخش تونستم شب ها یکم بخوابم

حدود چهار کیلو وزن کم کردم

هفته پیش که رفته بودم خرید شلوار

خیلی شیک دیدم با اینکه وزن اضافه نکردم ولی سایزم تغییر کرده

خودم خیلی تعجب کردم

به قول خانم فروشنده سایز کمرت 36 و سایز ران پات 38 هست

سایزی که می گرفتم همیشه دیگه برام کوچیک بود

سایز 40 برداشتم تا شلوار خیلی به تنم نچسبه ولی خوب از کمر برام بزرگ بود

حالا این هفته حسابی لاغر شدم

بدترین اتفاق این مدت برام دادگاه مهریه روز شنبه بود

البته خداروشکر تهش تونستم مرحوم رو راضی کنم بیاد برای طلاق توافقی

این چند وقت هر کی ی نظری داشت

من سعی میکنم اون کاری که به نظرم خودم درست باشه رو انجام بدم

فعلا از قضیه دادگاه و چیزهای دیگه که بگذریم جریان وکیل رو بگم

گفتم روز شنبه با مرحوم رفتیم دفتر وکیل

هزینه مشاوره وکیل هر جلسه صد تومنه

برای ی تایم مثلا بیست دقیقه ای

کارمون که تموم شد من به مرحوم گفتم حساب کن

وکیل هم کارت خوان نداشت

مرحوم شماره کارت گرفت که واریز کنه

من میدونستم واریزی در کار نیست

مامان هی میگفت صبر کن بذار این واریز نکنه

وکیل بدونه ما با کی طرف بودیم

دیروز که می شد دوشنبه رفتیم شهر اطراف برای مشاوره

از مرحوم پرسیدم واریز کردی گفت بله ... خوب من هم باور کردم ...آخه صد تومن پولی نیست که

بخواد دروغ بگه

بعد مشاوره مرحوم گفت من هزینه مشاوره رو ندادم...حالا من چقدر دل آشوب میشم با این کارهاش

و از اونجایی که میخوام زودتر کارها پیش بره

حرص میخورم که این آخر با این کارها ی خراب کاری میکنه

مسیر رفت و برگشت رو خودم رفتم و اصلا محل مرحوم نذاشتم

تا عصرش که رفته بودم بیرون برای اینکه باشگاه ثبت نام کنم

گوشی همراه خودم نبردم

برگشتم دیدم از دفتر وکیل سه باز زنگ زدن

دیر وقت بود دیگه و منشی رفته بود

زنگ زدم به وکیل ... جواب نداد

مامان هی میگفت دلم خنک شد بذار بشناسن این رو

من نه!! واقعا برام مهم نیست دیگران چی فکر میکنن

یکم بعد وکیل زنگ زد

گفتم از دفتر شما تماس گرفتن و من حدس میزنم مشکل هزینه بوده

که اون هم سعی کرد خودش رو بی خبر نشون بده

توضیح دادم که امروز مرحوم رو دیدم و پرسیدم در مورد واریز هزینه و گفته واریز کرده

وکیل گفت نه واریز نکرده...

در مورد روند کارها پرسید و گفت به وکیل خانم (شهر اطراف) بگو به من زنگ بزنه

بعد گفت شما چطور با هم آشنا شدید؟ گفتم سنتی

گفت وای !!! چرا آخه؟ شخصیت شما اصلا به ازدواج سنتی نمی خوره

(نمیدونم چرا همه در مورد من اینجوری فکر میکنن... خانم عمو جان بعد بله برون باور نمی کرد سنتی باشه ازدواجم)

و خانم دکتر تو رو خدا بعد این ماجرا خواستی دوباره همسر انتخاب کنی!!

با ی مشاور خوب مشورت کن... بعد گفت حتما با فلانی مشورت کن..(مشاور دوم)... بعد تازه انگار یادش افتاد

گفت راستی مشاور دوم شما رو معرفی کرده بود....و چرا مشاوره نگرفتی از ایشون؟

گفتم این مدت من از طرف همه تحت فشار بودم برای اینکه با این آقا زندگیم رو شروع کنم

مشاور دوم نظرش رو این بود که زندگیمون رو شروع کنیم

و خوشبختانه در این مورد و فشار هایی دیگه که مشاور ها وارد کردن من خودم تصمیم گرفتم

و از این موضوع خوشحالم...(سریع منظورم رو گرفت)

گفت: بله من واقعا تعجب کردم شما گفتی دوران عقد هستی

من تا حالا موکل خانم که عقد باشه و بگه میخوام جدا بشم نداشتم!!!

متاسفانه همه خانم اعتماد می کنن و اتفاقی که نباید بیوفته می افته و خودشون ضرر میکنن

شما اگه عقد نبودی شرایطتت خیلی سخت می شد با این آقایی که من دیدم!

این آقا فوق العاده انرژی منفی داشت

برعکس شما که روز اول اومدی و من فقط انرژی مثبت و حس خوب از شما گرفتم

خیلی از مرحوم حس بدی گرفته بود و البته مرحوم نابود شده از نظر  رفتاری و ظاهر

(احتمالا من هم اگه الان کسی ببینه متوجه میشه تحت فشار بودم... ولی مرحوم خیلی بیشتر بهم ریخته)

گفت شما اصلا به این آقا نمی خوری....

و کلا نوع حرف زدنش و رفتارش خیلی فرق کرده بود این بار

گفت من خیلی پرونده طلاق داشتم و هیج وقت دلم نمیخواسته طلاقی صورت بگیره

ولی پرونده شما فرق میکنه و تو این شرایط و برای طلاقت من همه کاری برای شما میکنم

روی من حساب کن...

(میخواستم بگم پس چرا اون موقع که گفتم همراهم بیا جلسه مهریه نیومدی!)

گفتم فرصت نشد بگم ..جلسه مهریه خیلی بد بود و مرحوم کسی همراهش بود

و قبل جلسه رفت داخل و قاضی اصلا به من اجازه نداد حرف بزنم

گفت وای خانم دکتر باید با لباس رسمی می رفتی!!

(میخواستم خفش کنم) گفتم حواسم به این موضوع همیشه هست و فوق العاده ساده رفته بودم

گفت پس اینا دست دارن

یکم در مورد مرد ها حرف زد

گفت البته من خودم مرد هستم ولی همه این ها حقیقت داره.... پشت سر مردها بد گفت

خواستم شماره کارت بده برای واریز

گفت بعد این مکالمه من روم نمیشه به شما شماره کارت بدم!!

یکم فکر کرد و گفت به مرحوم بگو واریز کنه و بگو از دفترم تماس

گرفتن... زنگ زدم به مرحوم

گفت آره واریز کردم

گفتم پس لطفا فیشش رو برام بفرست

که یکم بعد فیش فرستاد ولی برای پنج دقیقه پیش بود واریز

من هم پیام دادم به وکیل و گفتم

مرحوم عنایت کردن و واریز کردن خدمت شما

 

 

مطمئنم وکیل به من حس داره

نمیدونم از چه جنسیه

ولی خیلی زرنگه و نمیخواد اصلا وارد جریان طلاق ما بشه

و بعد ها کسی بتونه بهش بگه تو مقصر بودی

الان که دیگه وارد مراحل طلاق توافقی شدیم

تازه به من میگه روی من حساب کن

 

 

 

۱۰ نظر ارسال شده است

  1. سلام...چطور توافق کردی؟همه چیزو ببخشی؟
    حسات قویه..اشتباه نمیکنه.
    این وکیل هم خیلی زرنگه .بیشتر حواست جمع کن .
    ان شاالله که روزای خوبی در پیشه
    در پاسخ
    سلام عزیزم

    بله همه رو بخشیدم

    اوهوم

    آره بسیار زرنگه این رو از همون روز اول گفتم

    انشالله
    ۱۱ ارديبهشت ۹۸ , ۲۰:۴۹
  2. یه چیزی تو دلم مونده بود. میگم این مرحوم عتیقه رو از کجا پیدا کردی؟ آخه برای 100 تومن و این کارا
    و یه چیز دیگه میخواستم بگم که تو جواب مرضیه جون خودتم گفتی. وکیلا آدمای پیچیده ای هستن و یا خیلی خوبن یا خیلی بد. امیدوارم این نیتش خیر و خب باشه.
    در پاسخ
    چی بگم والا

    مشکلش صد تومن نیست
    اعصابش خیلی داغونه میخواد ی نفر رو بکشه این وسط!!!

    زمان مشخص میکنه همه چیز رو عزیزم
    من هم امیدوارم

    ۱۱ ارديبهشت ۹۸ , ۰۹:۰۵
  3. نمیشه فعلا نظری داد.فقط خیالم راحته که اسیر احساست نمیشی و همه چیز رو در نظر میگیری و با دقت و احتیاط رفتار میکنی.
    شاید قبلا نیومده برای مهریه و ....فکر نمیکرده جداییت قطعیه و یا برای این بوده که بعدا مرحوم مشکلی پیش نیاره و فکر نکنه شما قبل از طلاق چیزی بینتون بوده و ....
    انشالله ادم درستیه و نیتش خیره
    در پاسخ
    فندوق جونم حسم رو قرار نیست برم بیان کنم در نتیجه اوضاع امن و امانه (شکلک خنده)

    نمیدونم... فکر میکنم پرونده های این مدلی کار نمیکنه... کلا زیر سی میلیون پرونده قبول نمیکنه!!

    آخه همون روز اول گفت که قبول نمی کنم.... فکر نکنم اون موقع به این چیزا فکر کرده باشه اصلا

    بعد اینکه زنگ زدم و گفتم میایم برای توافق... خیلی براش عجیب بود و هی می پرسید چطور راضیش کردی؟؟؟؟؟؟؟
    بعد هم حلقه رو دیدم تو دستش و حس کردم اوضاع از سمت اون عادی نیست و تلفن دیشب که واضح گفت ی سری حرفارو
    و لحنش خشک و رسمی نبود
    ۱۰ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۲۰
  4. امیدوارم هر اتفاقی که در انتطارته همش خیر و خوشی باشه و با خبرهای خوب برگردی و بنویسی واسمون. انقدر ادما عجیب شدن که نمیشه زود بهشون اعتماد کرد. در واقع بهتر بگم از بس همه بد شدن وقتی یه نفر خوبه ادم به راحتی نمیتونه اعتماد کنه و باور کنه که بین این همه ادم بد، آدم خوب هم هست. برات یه عالمه انرژی مثبت فرستادم که کارات عالی پیش برن بگیرشون😆😆
    در پاسخ
    آدم ها؟ بهار من حس میکنم من برای بقیه عجیبم....ی جوری شده اوضاع که انگار ما ها عجیب هستیم... مشکل داریم....

    فداتبشم که انقدر خوبی خوشگلم
    ۱۰ ارديبهشت ۹۸ , ۱۷:۱۴
  5. چقدر مرحوم رو اعصاب
    اخه چرا برای چیزی که واضحه دروغ میگه اصلا براش مهم نیست رسوا میشه
    خداروشکر که زود خودتو نجات دادی
    واقعا هم بهت نمیخوره 
    در مورد وکیل فقط اینو می دونم که ما خانوما هیچ وقت حسمون اشتباه نمیگه


    در پاسخ
    اوووووووووووووف

    وکیل همین رو گفت اتفاقا.... گفت این با این کارهاش میخواد دل تو رو به دست بیاره که برگردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    گفت چقدر با این کارها تو رو از خودش دور میکنه

    فری هر کی میرسه همین رو میگه و روز به روز هم شدت غلظت این خدراوشکر اطرافیانم داره بالا میره...


    اوهوم... خیلی جالبه نه؟
    ۱۰ ارديبهشت ۹۸ , ۱۵:۳۶
  6. ی چیز رو بگم؟ اون عکس رو که فرستادی برام و من سال گذشته دیدم اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که أصلن بهم نمیایید با مرحوم
    البته من فقط از رو ظاهر قضاوت کردم...
    در پاسخ
    سال گذشته نبوده خوشگلم
    سال نود و شش بوده حدود دوسال پیش فکر کنم

    همه دوستان نظرشون همین بود در مورد من و مرحوم

    از نظر وکیل و بقیه ....نه ظاهر نه هیچ چیز دیگه ما اصلا به هم نمی خوریم
    ۱۰ ارديبهشت ۹۸ , ۱۴:۲۶
  7. ان شالله کارهات آسون بشه و در این مورد هم اونچه خیر و صلاحه برات پیش بیاد و بعد از این برات آرامش باشه فقط
    در پاسخ
    انشالله

    امیدوارم غزل جانم
    ۱۰ ارديبهشت ۹۸ , ۱۳:۰۹
  8. الهی هرچی خیر و صلاح هست همون پیش بیاد
    در پاسخ
    عزیزم.....بووووووووووووووووووووووووس
    ۱۰ ارديبهشت ۹۸ , ۱۲:۳۳
  9. سپیده جونم عزیز دل فارغ از همه چی امیدوارم اول کارت سریع انجام بشه به بهترین نحو بعد هم انشالا بهترین ها برات پیش میاد شک ندارم امسال سال تو هست شک نکن 
    در پاسخ
    کارم دارم پیش میره
    حدود یک ماه زمان می بره

    فدای تو انشالله برای همه عالی باشه امسال
    ۱۰ ارديبهشت ۹۸ , ۱۱:۲۱
  10. انشالله که نیتش خیر هست.... خدا خودش گفته وان مع العسر یسرا.... به امید خدا بانوجانم
    در پاسخ
    عزیزم... مرضی جون میدونی وکیل ها خیلی آدم های عجیبی هستن
    شخصیتشون خیلی متفاوته از من
    من بازی هاشون رو دوست ندارم... مدل رفتارشون... زبون بازی هاشون

    نیتش هر چی باشه مشخص میشه
    شاید هم منتظر هست ببینه چی پیش میاد
    ۱۰ ارديبهشت ۹۸ , ۱۱:۰۷
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">