کلا مقاله زیاد دارم که وسط راه گیر کرده و وقت و زمان میخواد تا حل بشه

با استاد جان هر چی مشورت کردم راه به جایی نبرد

سرچ که دیگه اصلا!! حتی دیگه حوصلم نمی شد ی سرچ ساده بزنم

آنقدر که سرچ زدم و هیچی پیدا نکردم

همیشه آخرین راه اینه که ایمیل بزنم به چند نفر

اولین ایمیل رو داخلی فرستادم

برای ی استاد دانشگاه کرمانشاه که جوونه

داره با سرعت بالایی مقاله میده !! اون هم تک نفری

خوب به خودم میگم اصلا چطوری میشه به ی آدمی که آنقدر تک روی میکنه ایمیل داد؟

هر چند این بار دفعه دومی بود که ایمیل می فرستادم

دفعه قبل نمی گم بد جواب داد ولی خوب خیلی مغرورانه گفته بود ایده ای که پرسیده بودم

چنگی به دلش نمیزنه!

ایمیل رو فرستادم

روز بعد جواب داد که اصلا در این زمینه کاری نخونده و اطلاعی نداره

(در ایران خیلی کم کسی از کلمات نمیدونم!! نخوندم!! اطلاعی ندارم استفاده میکنه!!)

گفته بود برام ایمیل کن در چه زمینه هایی مقاله کار میکنی ...برای همکاری های آتی!!

فکر کنم از رو بردمش در ارسال ایمیل و سوال پرسیدن!

یا شاید سوالم به نظرش ایده خوبی بوده و اگه اینطور باشه حتما شروع میکنه به سرچ کردن

دومین ایمیل رو به ی استاد اونور آبی زدم

خوب از اسمش می شد حدس زد پاکستانیه و البته ایشون خیلی معروفه

گاهی از این جمعیت آسیایی که با این استاد فرصت گرفتن و رفتن آمریکا شاخ در میارم

فامیلیش علی هست

ی ایمیل محبت آمیز براش فرستادم

گفتم چه کارهایی رو خوندم و دنبال چی هستم

سریع جواب داد و دو تا مقاله برام فرستادم

که خداروشکر هر دو رو مثلا یک سال پیش خونده بودم

می دونستم به درد کار من نمی خوره

با این وجود تشکر کردم

حالا تصمیم گرفتم مقاله نیمه آماده رو با همون رابطه ای که استفاده کردم

و فکر میکنم اشتباهه براش ایمیل کنم

موضوع اینه که دارم ی کار جدید می نویسم و رابطه ای که همیشه استفاده میشه

دیگه تو کار من و در شرایط جدید به نظر درست نمیاد

اگه وقت بذاره و مقاله نیمه نصفه رو بخونه و نظرش رو بگه

واقعا ی قدم بزرگ برداشتم

فکر کن!! استاد جان اگه بفهمه حتی آنقدر جرات داشتم که به علی ایمیل بزنم حتما تعجب میکنه

اینجور وقتا به خودم میگم شجاع باش حتی اگه بخاطر سوالی که پرسیدی مسخره بشی

هیچ اشکالی نداره!

ایمیل سوم رو به ی استاد دیگه زدم

البته تمام ایمیل ها رو دو شب قبل با هم فرستادم و صبر نکردم یکی یکی بفرستم و جواب بگیرم

چند ساعت بعد از ارسال ایمیل...... جواب داد

نوشته... بهی عزیز من مسافرت هستم و تا فلان تاریخ نمی تونم جواب سوالت رو بدم

آیا برای شما امکان داره صبر کنید تا اون زمان که برگردم و بتونم جواب بدم؟

به خودم میگم بهی

ی مدته ایمیل های این مدلی نمی فرستی

بگو چرا روحیت کسل شده

اصلا باید با این مدل آدم ها همیشه در تماس بود

انرژی مثبت گرفت

حالا شاید براتون جالب باشه چرا پاکستانی ها انقدر پیشرفت کردن علمی؟

اینا ی اکیپ هستن که سالها پیش رفتن برای تحقیق

بسیار پیشرفت کردن و موفق هستن

کلا از کوچ کردن خوشم میاد

به شرطی که برای ی هدف بری.. نه برای فرار کردن

اگر از خودمون فرار کنیم ... هیچ وقت کوچ کردن جواب نمیده

چون متاسفانه خودمون رو هر جا بریم همراه خودمون می بریم


الهه اومد و کارت عروسی رو آورد

الهه همیشه پر از خبره... از همه جا و همه چیز خبر داره

هر چی گفتم بیا بالا.. گفت وای خیلی کار دارم

چهل دقیقه حرف زدیم سر پا!!

علی پاش شکسته.. خبر امروز که الهه خانم مخابره کرد!!

به الهه میگم از بچه ها کی رو دعوت کردی؟ میگه هیچکس فقط تو رو دعوت کردم!!!!!!!!!!!

کلی فکر کردم زنگ بزنم حالش رو بپرسم یا نه

زنگ زدم

گفتم شنیدم پاتون شکسته

گفت از الهه شنیدی؟ گفتم بله

تشکر کرد.. کلی حوصلش سر رفته بود و گفت خوب شد زنگ زدی

دارم می میرم از خونه موندن

یکم در مورد خانمش گفت.. ماجرای جدایی رو تعریف کرد

و من چقدر حس میکنم الهه ماجرای جدایی من و گفته!!

تعریف کرد که مهریه خانمم رو دادم و ...

مثل همیشه گفت تا عید میرم آمریکا

میخواستم بگم سه ساله این حرفو میزنی پس این عید کی میاد؟؟؟؟

از اینکه زنگ زدم پشیمون نشدم

به نظرم گناه داشت... یک ماه بیشتره که پاش شکسته

واقعا دیگه کلافه شده بود

گفت حتما بیا صحبت کنیم.. گفتم باشه اگه بتونم میام


دوشنبه عصر رفتم بیرون یکم برای خونه خرید کردم

آلو دیدم برای لواشک

رسیدم خونه شستم و گذاشتم یخچال

دیروز عصر خونه بودم.. گفتم بهترین وقته برای پختن آلو ها

هر چی فکر کردم در خودم ندیدم که برم بیرون و پلاستیک بخرم برای خشک کردن لواشک

باید ی مسیری رو می رفتم و بر میگشتم

آلو ها رو صاف کردم و ریختم داخل سینی

دو تا سینی شد

دو سال پیش چقدر لواشک درست کردم .. آنقدر تو وبلاگ گفتم

همه رو به هوس انداختم

یادمه خیلی از شما ها برام عکس لواشک هایی که درست کردید رو فرستادید

 


دیروز با امید در مورد خودم و مامان حرف زدم
نظرش رو پرسیدم
میگه درست نیست من در رابطه مادر و دختری دخالت کنم!!
ی کشف بزرگ دیروز داشتم
مامان کلا وقت هایی که با امید میرم بیرون
با من بد میشه!!
امیدوارم اون حدسی که میزنم درست نباشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

هنوز نشده برم خیاطی
فکر میکنم امروز یا فردا فرجی حاصل بشه

 

 

 

۱۱ نظر ارسال شده است

  1. واووووووووووووووووو❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤دلم خواست.بچه ام لوچ نشه صلوات:))))))



    خداقوت عزیز دلم❤❤❤❤❤

    در پاسخ
    عزیزمی باران جونم
    خدا نکنه بچت اینجوری بشه:))))))))))))))))
    ۲۷ تیر ۹۸ , ۱۲:۲۶
  2. سلام بهی جان
    نوش جانتون چه لواشکی شده...
     بعد از خوندن چندتا پست جسته و گریخته تو این مدت ببخشید که جسارت میکنم ولی احساس میکنم نیاز هست مادرتون به یه مشاور مراجعه کنن به نظر میاد خیلی نسبت به آینده شما حساس شدن و یه جور وابستگی و ترس مفرط تو وجودشون شکل گرفته بعد از ماجرای جدایی شما که البته واسه یه مادر میتونه طبیعی باشه ولی خب نیاز هست این موارد برطرف بشه چون به هر دوتون فشار وارد میکنه...
    کاش میشد قانع میشدن یه مدت کوتاه برگردن پیش پدرتون و از این جو دور میشدن
    در پاسخ
    سلام عزیزم خوبی؟
    مرسی
    اتفاقا تصمیم داره بره مشاور هانا جانم
    قصدش اینه پیش مشاور سومی بره..
    نه عزیزم مامان همیشه این مدلی بوده... الان شاید من مشکلات زندگیم کمتر شده و بیشتر متوجه ی چیز هایی میشم
    اصلا .. یعنی فقط برای اذیت کردن من شاید حرف رفتن رو بزنه.. و گرنه این اتفاق اصلا نمی افته
    ۱۹ تیر ۹۸ , ۱۲:۳۰
  3. رخترم عاشق لواشکه محبورم از این اماده ها واسش بخرم چقدم که مزخرفن الان این رنگ و لعاب لواشک رو دیدم یاد دخترکم افتادم کاشکی وقت داشتم درست میکردم 
    زحمتت نمیشه فوت و فنش رو یادم بدی
    در پاسخ
    دختر بچه ها همه عاشق لواشک هستن
    آره فقط مارک گلین خوبه و خوشمزه

    فوت و فن خاصی نداره خواهر
    مهم ترین نکته انتخاب آلوی گوشتی و خوشمزه است
    باید آلویی بخری که آب نداشته باشه داخلش بیشتر گوشتی باشه
    ۱۹ تیر ۹۸ , ۰۰:۳۵
  4. مامان حساس شدن به این دوستی؟!!!شاید چون حس میکنن رابطه ی اشتباهی هست و الان باید توی فکر دیگه ای باشی برای زندگیت....ته تهش مادر هستن و انتظاراتشون فرق داره از فرزندشون....
    در پاسخ
    نه اصلا حساس نیست
    مامان من؟؟؟؟؟اصلا...
    وقتی میگه برای دوستی فقط؟...
    به ازدواج یک درصد هم فکر نمی کنه نه با امید نه هیچ مورد دیگه ای
    ۱۸ تیر ۹۸ , ۲۰:۲۷
  5. به به
    دست مریزاد دختر
    چه رنگی
    دهن آدم آب میفته
    من که اصلا از این هنرها ندارم
    برای آرایشگاه و آتلیه با الهه حرف نزدی؟
    تصمیمت چی شد؟
    در پاسخ
    امیدوارم خوش طعم هم باشه تیلو
    مرسی عزیزم
    شما دیگه شکست نفسی می کنی واقعا
    بی ذوق هیچ برنامه ای نداشت.. گفتم بیا بریم آتیله گفت مالی مشکل دارم
    الان موهام خیلی بد جور بلند شده
    یکم نظم پیدا کنه حتما خودم میرم تو ی فرصت
    ۱۸ تیر ۹۸ , ۱۷:۱۹
  6. عمه من خیلی لواشک درست میکرد شایدم الانم درست میکنن ولی خب رفت و آمدها کم شده و خبر ندارم، همیشه ام دلم میخواست منم بپزم
    اما...
    بلد نیستم یا تنبلیم میشه یا....
    نوش جان
    در پاسخ
    خدا حفظ کنه عمه جانت رو

    مرضی؟؟؟؟؟؟؟؟ لواشک که بلدی نمی خواد دختر
    ی سرچ بزن تو نت
    فدات
    ۱۸ تیر ۹۸ , ۱۵:۰۸
  7. منم عاااشق لواشکم و خودمم درست میکنم :)

    حتما در ارتباط باشید ،مخصوصا با آدمهای باسواد و بنامشون 

    علی رو نمیشناسم ولی خیلیا میخواستن برن و نشده متاسفانه
    در پاسخ
    درست کردی حتما عکس بذار تو ی پست

    سعی میکنم.. قبلا خیلی ایمیلی ارتباط داشتم

    علی هم دانشگاهی و سال بالایی من بوده ....
    ۱۸ تیر ۹۸ , ۱۳:۴۱
  8. وای به لواشک !!!!!!!
    من عاشق لواشکم
    نوش جونتون
    در پاسخ
    ای جانم
    آدرس بده برات با پیک می فرستم
    بدون تعارف میگم فرزانه جان
    ۱۸ تیر ۹۸ , ۱۳:۱۹
  9. چقدر تو قضیه مقاله و درگیری های ذهنی علمی شبیه همسر هستی :)) برای همین میفهممت
    ان شالله استاد علی مقاله اتو بخونه و یک کمک اساسی بهت بکنه
    یعنی لواشک پختن اینقدر آسونه؟ نوش جونت

    یعنی مامانت روی امید حساسه؟
    در هر صورت درد بدیه که مادر و دختر حرف همو متوجه تشن و از کنار هم بودن لذت نبرن
    که البته همش به خاطر اینه که از یک سنی بچه ها لازمه مستقل بشن

    ان شالله عروسی خوش بگذره
    اما چه قدر بده خانمی در این سطح علمی و اجتماعی گیر یک همچین خانواده ای افتاده و فکر نمی کنه لیاقتش چقدر بالاست
    یه وقتا آدم فکر می کنه فلانی اگر تحصیلات بالا داشت و بیشتر تو اجتماع چرخیده بود کمتر در حق خودش جفا میکرد امامتاسفانه اکثر خانم ها ارزش خودشون رو اونقدری که هست نمی بینند
    خدا کنه خوشبخت بشن
    در پاسخ
    من که همیشه بهت گفتم اخلاق همسرت رو خیلی خوب میشناسم!!!
    هنوز نفرستادم مقاله رو باید فکر کنم و ی ایمیل خوب هم بنویسم برای درخواستم

    آره... مگه کاری از لواشک درست کردن آسون تر هم هست؟
    من بالای بیست کیلو درست می کردم غزل قبلا
    الان واقعا از نظر هزینه نمیشه
    همیشه میگم هر کاری آسونه و واقعا هم برام آسونه و سخت نمی گیرم
    مرسی عزیزم

    نه روی خود امید نه.. مشکلش با بیرون رفته ماستو اینکه تنها می مونه و .........
    خیلی بده!!! خدا برای هیچ مادر و دختری نخواد

    امیدوارم
    حرفت واقعا درسته
    پس ربطی به اجتماعی بودن و تحصیلات نداره
    شاید بیشتر از هر وقت دیگه ای تربیت و اعتماد به نفسی که خانواده باید به ی دختر بدن
    خودش رو اینجا نشون میده
    ۱۸ تیر ۹۸ , ۱۲:۵۴
  10. نمی دونم چرا احساس می کنم مامان از امید خوششون نمیاد. امیدوارم البته حسم غلط باشه. 
    می دونی چیزی که این وسط خیلی مهمه حسه خودت به امیده. مثلا مامان قبلا حس خوبی به مرحوم داشت نتیجه چی شد؟ 
    وای این ادمهای مهربون که اینجور با یه جواب ساده ایمیل انرژی می دن به ادمها رو باید تکثیر کرد. 
    در پاسخ
    مامان دو بار اولی که امید رو دید حس و ذهنیت خیلی خوبی نسبت به امید داشت
    از نوع برخورد و لحن صحبت امید خوشش اومده بود
    بعد که امید و من حس پیدا کردیم نسبت بهم مامان سکوت کرد
    کم کم سعی کرد با گفتن اینکه فقط برای دوستی خوبه از من حرف بکشه
    و من هم خوب کامل خنثی هستم
    یعنی هیچ چیزی رو توجیح نمی کنم یا از امید دفاع نمی کنم
    نه مشکلش با امید نیست ویرگول جانم

    دقیقا...

    ای گفتی...
    ۱۸ تیر ۹۸ , ۱۲:۲۴
  11. سلام و درود بر نویسنده گرامی، غرض از مزاحمت درخواست تبادل لینک در قسمت پیوند ها میباشد. البته من تازه شروع کردم و تعداد بازدید های وبلاگم خیلی بالا نیست ولی خب، بیشتر مهم کیفیت کاره و البته زمان بره تا طرفتار های خودمو جذب کنم.... به هر حال یه سری به وبلاگم بزنید اگر دوست داشتین، با هم تبادل لینک کنیم.

    همونطور که میدونید این کار باعث افزایش بازدید هردو وبلاگ میشه...

    با تشکر
    در پاسخ
    سلام ممنون از کامنت شما
    ولی من دنبال افزایش بازدید نیستم
    ۱۸ تیر ۹۸ , ۱۱:۰۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">