مربیم با هیچکس شوخی نداره

میدونستم بخاطر اینکه چند وقت سر

تمرین ها حاضر نشدم نابودم میکنه

قبل از عید رکود من در یک حرکت ۱۵۰ بود

ی حرکتی که بخوام به زبان ساده بگم

ی چیزی شبیه کلاغ پر

البته این حرکت تنفس قوی و زانوی قوی 

میخواد که من روز اول در هر دو ضعیف بودم

الان زانوم خیلی قوی شده ولی تنفسم نه

من هنوز هم با تنفس عمیق مشکل دارم

تعطیلات عید به صورت فشرده

این حرکت را انجام دادم

وزنه و کش همراهم برده بودم

پوست خودم را کندم قبل از اینکه مربی 

پوستم را بکنه:)))

در اولین جلسه رکود ۱۵۰ را انجام دادم

و مربیم نه تنها تعجب نکرد

بلکه گفت: وقتی تمرین کنسل میکنی

همین میشه هیچ پیشرفتی نداری

اما من کاملا حس میکنم که بدنم

در عید کلی فرق کرده

تمرین سه روز در هفته خیلی خوبه

اما تمرین هر روز یک چیز دیگه است

درسته خیلی ها با تمرین هر روز موافق 

نیستند اما برای من خیلی فرق داشت

خلاصه که با همین اندازه نق مواجه شدم

بعد از تمرین با مامان رفتیم ماساژ

خدایی ماساژ برای مامان معجزه کرد

حالا باید بگم مهدی بیاد خونه مامان اینا

چون برای بابا هم واقعا ماساژ لازمه

بعد از تمرین و ماساژ واقعا له بودم

امروز هم از صبح آنقدر کار انجام دادم دارم می میرم

تمیز کار داشتم، خرید کردم برای خونه خودم

و مامان اینا

آشپزی کردم

خونه را نظم دادم

به کارهای چند تا دانشجو رسیدگی کردم

ی سری تایپ داشتم که انجام شد

دوش گرفتم

سبزی و سیب زمینی سرخ کردم

از برنامه های امروزم

فیلم دیدن مونده که واقعا از خستگی

حتی نمی تونم فیلم ببینم

الان یادم افتاده چند ساعته گرسنه هستم

و یادم رفته چیزی بخورم

برم ی لیوان شیر برای خودم بریزم با بسکویت بخورم

من هنوز موفق نشدم اصفهان خونه پیدا کنم

این هم خودش انرژی لازم داره

امیدوارم بتونم این خونه گرفتن را انجام بدم