شما را نمی دونم
اما من افتادم تو سرازیری ۱۴۰۳
امسال له شدم
واقعا برنامه زندگیم را سنگین برداشته بودم
و میتونم بگم چند تا شانس آوردم که تونستم
خودم را بکشونم تا ته سال
شما را نمی دونم
اما من افتادم تو سرازیری ۱۴۰۳
امسال له شدم
واقعا برنامه زندگیم را سنگین برداشته بودم
و میتونم بگم چند تا شانس آوردم که تونستم
خودم را بکشونم تا ته سال
سلام زنده ام اما فرصت نمیکنم بیام وبلاگ
خیلی کار میکنم و از زندگی لذت میبرم
برنامه ریزی های جدید برای
زندگیم
کارم
مسائل مالیم
سلامت جسمم
سلامت روحم
تفریح
دارم انجام میدم
که نیاز به زمان گذاشتن
شکستن این برنامه ها به قدم های کوچک داره
سعی میکنم تایم پیدا کنم بیام وبلاگ
خیلی وقته سراغ وبلاگ نیومدم
به شدت شلوغ بودم،هستم
برای همین خیلی از کارهایی که با گوشی
و لپ تاپ انجام میدادم به صورت خود به خود
حذف شدن!
خوب به لحظات ملکوتی تولدم نزدیک می شویم
مامانم از بچگیم تمام تلاشش را می کرد
که حتما مهمونی تولد داشته باشم