روزانه نویسی

ماسک یخ

ساعت از ده گذشته و من هنوز بیدارم

امروز خیلی خسته شدم و روز سختی داشتم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

جمعه و سرما

تقریبا میشه گفت همه گروه آزمایشگاه رفتند کوه

فقط من و یکی دو نفر نرفتیم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

کوه با گروه

دارم عاشق کلاس آوازی که اصفهان میرم میشم

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

چهارشنبه مردادی

من امروز چند بار چک کردم تا بدونم

چند شنبه است؟

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

دهدشتی

صبح شش و هفت دقیقه بود که وارد آزمایشگاه شدم

ساعت ورود و خروج همیشه یادم میمونه

چون ورود و خروج میزنم با دستگاه

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

آرشیو

عزیزان من دو سال پیش رمز پست های مربوط به امید را

برداشتم

در آرشیو اردیبهشت 98 میشه

یادمه یک سری از پست ها را دوباره رمز گذاشتم ولی الان

خیلی از پست ها هنوز باز هست

حدود سی چهل تا کامنت خصوصی دارم که نوشتید

از امید بگم

آخه چی بگم؟!

یعنی من هر بار بگم خصوصی کامنت نذارید

باز میام اینجا کلی خصوصی دارم!

امکان باز کردن پست های دیگری را ندارم

امکان دادن رمز برام ممکن نیست

و به همین دلیل پست های پارسال و امسال

اصلا رمزی نشده

و من دیگه آرشیو را رمزی نمی کنم

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

صدایی از بهشت

حدود نه شب هست و تازه رسیدم خونه

آزمایشگاه زمان خیلی زود میگذره

نه فقط من

بقیه هم حس می کنند زمان پرواز میکنه

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
بهی ستوده

تولد با عجله

قرار بود دوشنبه یا سه شنبه 

برگردم تهران

و دوباره جمعه بیام اصفهان

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

ژنتیک

بالاخره بعد از یک ماه

زندگی من یکم نظم گرفته

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
بهی ستوده

چپوندن

امروز ی روز بسیار گرم بود و من فقط

تایم ناهار که از غار آزمایشگاه بیرون اومدم

فهمیدم چقدر گرمه!

باید تا رستوران بریم و گاهی حتی

دو یا سه ماشین همگی با هم میریم رستوران

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بهی ستوده