روزانه نویسی

روح پیر

دیروز رفتم قرار داد خونه را تمدید کردم

خلاصه که پروسه سختی هست 

یکم رو قیمت چونه زدیم

باز جا داشت از قیمت کم کنم

توانش را واقعا نداشتم

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

فشار

برنامه های کاری جدیدی که برای خودم

شروع کردم

حالم را بهتر کرد واقعا

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بهی ستوده

نان سنگک

زنگ زدم به مهدی (ماساژ)

میگم هر چی این چند سال کار کردی روی بدنم

کار کردم روی بدنم

دود شده

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

چهره

بعد از این مدت که مامان را بردم و آوردم 

و تازه چند بار سرش داد زدم

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

سورپرایزی

خسته ام و فکر می‌کنم

دیگه چیزی نمی تونه باعث بشه

از این خستگی کم بشه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

کاش

شرایط جسمی مامان یکم پیچیده شده

و من که واقعا خسته بودم

به جایی رسیدم که میگم

کاش برگردیم به سه روز پیش!!

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بهی ستوده

چرا؟

فکر کنم همه متوجه شدید که ویروس کرونا برگشته

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

آخر اردیبهشت

پنجشنبه عصر همگی بخیر

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

پرستار

سه شنبه شانزده اردیبهشت

وقتی هنوز درگیر مشکلات زندگی شخصی و کاری 

خودم بودم و وسط اوضاع شلوغ سر کار

داشتم فکر می کردم ذهنم نیاز داره

یکم استراحت کنه

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

آتش

استاد آسترولوژیم گفته بود این چند وقت انفجار های زیادی خواهد بود

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بهی ستوده