روزانه نویسی

غمی که سنگینی میکنه روی دلم

صبح باشگاه بودم

دو جلسه دیگه از کلاس این ماه باقی مونده

چهارشنبه و شنبه

فکر کنم چهارشنبه رو دانشگاه باشم و نتونم برم

از هفته بعد روز های فرد میرم و اولین جلسه سه شنبه است

ببینم این ماه آینده روزهای فردم چطوریه... خالی هست یا نه

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

بین دو راهی

شنبه صبح زود بیدار شدم

رفتم باشگاه

روز کار کردن با کش و وزنه بود

منم که عاشق کار کردن با وزنه

تمرین ها خیلی سخت بود

یکی از خانم ها از مربی پرسید پس کی این بدن درد ما از بین میره

چهار ماهه میاد باشگاه!

گفتم اگه میخوای دردت کمتر بشه باید تو خونه هر روز وزنه کار کنی

پارسال خودم این کارو می کردم

و چقدر عالی بود

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

عروسی و هفته ی سخت

پنجشنبه فقط صبح تا ظهر رسیدم کار کنم

بعدش ناهار خوردم ... دوش گرفتم

و کم کم کارهام رو کردم برای عروسی

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

مرحله سخت

وای که چهارشنبه قرار بود چه روزی باشه

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

لواشک پزون

چند وقته وسط ی مقالم گیر کردم

این مقاله اون مقاله ای نیست که اون روز وسط دل پر از مامان نوشتن در موردش گفتم

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

صبح خنک......کلاس حافظ

صبح با امید قرار داشتم........ کلا بیخیال برنامه خودم شدم

قرار بود جایی بریم

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

دعوت عروسی

شنبه شب ساعت ده و نیم بود که دیگه لپ تاپ رو خاموش کردم

هنوز کار داشتم ...ولی شنبه از اون روزها بود که کارم حسابی طول کشیده بود

کلی زمان گذاشتم روی ی مقاله

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

آب طالبی

ساعت حدود چهار عصره شروع کنم بین کارها کم کم بنویسم

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

کاش هیچ ای کاشی نبود...

بعد حرفای دیروزم با مامان

دیشب میگه اگه من برم تو اینجا تنهایی چکار می کنی؟

واقعا نمی دونم جواب این سوال رو.. هیچی هم نگفتم به مامان

ولی فکر کنم باید یکم از هم دور باشیم

۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

دست اندازه رابطه من و مامان

سه شنبه عدس پلو درست کردم

به مامان گفتم کاش دو وعده ای درست کنم

که گفت نه و فقط برای امروز درست کن

بخاطر حس سرما خوردگی مامان گزینه هایی که می تونستم درست کنم کم بود

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده