روزانه نویسی

قایق امن در دریای طوفانی

دوستان اسم جناب راب به دلیل سخت بودن به امید تغییر کرد (به پیشنهاد غزل عزیزم)

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

چند تا عکس

 

قول داده بودم چند تا عکس بذارم از محصولاتی که استفاده میکنم و راضی بودم

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

یک سال گذشته

دوستان برای هر کامنتی که به دست من رسید

ایمیل فرستادم...لطفا ایمیل چک کنید

مرسی که هستید و منت میذارید بابت خوندن نوشته های من

 

نمیدونم یک سال رو چطور میشه تو ی پست نوشت

ولی سعی کردم برای مامان رها بنویسم

اگه سوالی داشتید بپرسید جواب میدم

شاید اینطوری بهتر باشه

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

شمردن روزها

جمعه ساعت روی دور تند بود

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

دیوانه تر از آنم که دمی رام شوم!

امروز ی لیست بلند بالا از کارهای شخصی دارم که باید انجام بشه

خداروشکر اوضاع برنامه دفترم خوبه و بجز چند تا گزینه که از کل هفته جا مونده

کار خاصی ندارم

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

پاستیل

چهارشنبه صبح از اون روزهایی بود که به سختی خودم رو کشوندم سر میز صبحانه

ی مسکن خوردم

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

باکی نیست

دیگری از نظرم گر برود

باکی نیست

تو، که معشوقی و محبوبی و منظور، مرو

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

شیشه ی پنجره را باران شست

کل دیدار دیروز ی طرف
اون نم نم درشت بارون بهاری ی طرف
 
 
دلتنگی چیز عجیبیه
با اینکه چند ساعت نگذشته بود
اما شب وقتی برگشتم خونه
دلتنگ بودم
 
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

عصر بهاری

ساعت سه و نیم ظهره

از ساعت دو بعد خوردن ناهار ماسک مو گذاشتم رو موهام

همین چند دقیقه پیش حمام کردنم تموم شد

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

مشق عشق های قدیمو میشه با تو خط خطی کرد

پنجشنبه عصر رسیدم خونه و هنوز حالم بد نشده بود

 

موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده