روزانه نویسی

درخواست

حدود هفت عصر از کوه برگشتیم

خیلی خوب بود

با اینکه دفعه اولم بود

اما تونستم بالا برم

نفس هم کم نیاوردم

۱۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

کوه

این روزها حس و حالم یکم عجیب شده

آنقدر زندگیم رو دور تند هست و نمی تونم متوقفش کنم

که حس میکنم کاش یکی ی جایی سوت بزنه

من بایستم

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

پنجشنبه پر کار

پنجشنبه عصر نوشت:

 

ساعت خوابم بیشتر از یک ماه است که تغییر کرده

معمولا شب ها ده میخوابم و صبح چهار بیدار می شوم

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

اسکیمو

امروز رفته بودم سفارت برای کارهای ویزام

به دوستم میگم کارهای کنفرانس را دارم 

انجام میدم ولی اگر در فرودگاه بگویند

نمی توانی خارج شوی تعجب نمی کنم

راستش انگار قبل از انجام هر کاری

به خیلی چیزهای دیگر هم باید فکر کنیم

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

کمی عزت نفس داشته باشید

ماجرای جواب رد دادن به آقای دکتر هم داستان 

شد در وبلاگ!

۱۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

ناز پرورده!

چهارشنبه بعد از تمرین دیر رسیدم خونه

فقط دلم میخواست لباس عوض کنم

مسواک بزنم و بخوابم

آنقدر خسته بودم که به دوش 

و یا شستن بدنم حتی فکر نمی کردم

۱۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
بهی ستوده

قرار کاری

دارم از قرار کاری برمی گردم

خیلی عالی بود

چقدر دلم ی مکالمه این شکلی میخواست

بگم بردم؟

بردنی در کار نبود

اما پر انرژی بیرون اومدم 

 

بماند به یادگار برای روزهای غمگینم

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
بهی ستوده

آوار

بعضی خاطره ها انگار موندن

زیر خروار خروار خاک

و آوار 

۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
بهی ستوده

خمیر

خوب الان خوابیدم رو تخت و دارم با گوشی تایپ میکنم

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

من در آیینه

من هنوز کامنت ها را جواب ندادم!!

نیمه اول اردیبهشت مثل باد گذشت

و نیمه دوم مونده و کلی کار که باید تیک بخوره

۲۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
بهی ستوده