روزانه نویسی

آفتاب

این چند روز

کامنت ها را جواب ندادم و ننوشتم!

از نه شب گذشته و من تازه میخواهم کمی نفس بکشم

روزهایم روی دورِ تند جلو می روند

و من فقط سعی میکنم یادم نرود که

سه شنبه روزِ استاد است

پنجشنبه باید برای مامان نوبت بگیرم

و جمعه برای خانه خودم و مامان اینا خرید کنم

۷ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
بهی ستوده

یک پا

مربی ام چهارشنبه بعد از اتمام تمرین گفت

پنجشنبه و جمعه آزادی!

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بهی ستوده

سلام به همگی

به مامان و بابا نگفته بودم می دوم

تازگی ها خیلی چیزها را نمی گویم

مثلا ماجرای آقای دکتر را نگفته ام هنوز

۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بهی ستوده

زخم

تمام بدنم زخمیست 

پاهایم از چند جا تاول زده و ورم کرده

اما حالم خوب است

امروز روز دوم بود

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

رویاهای ما

از وقتی با مربی دو هماهنگ کردم

مچ پای چپم ورم کرد و دردناک شد

۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱
بهی ستوده

دریا

با موهای خیس دراز کشیدم رو تخت

و دارم با گوشی تایپ میکنم

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

فروردین 1402 " فیلم"

این پست شامل فیلم هایی هست که فروردین ماه

دیدم

برایم بنویسید کدام فیلم را قبلا دیده اید

و کدام را قرار است بعد از این پست ببینید

تصورِ اینکه این پست چقدر زمان برده است

امکان پذیر نیست!

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

دویدن

وبلاگ را باز کردم تا پست فیلم را ارسال کنم

بعد ی نگاه به آرشیو کردم

دیدم چقدر جدیدا کم می نویسم

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

اسمتان چه بود؟

خوب خیلی وقته ننوشتم

دلیلش ی مقدار بخاطر کارم هست که باید بعد از

تعطیلات برنامه هام را پیش ببرم

ی مقدارش بخاطر مشکلات هورمونی بوده که این چند روز

درگیرم کرده

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

شب بهاری و بارانی

سه شنبه نوشت:

خیلی وقته بین روز ننوشتم

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده