به مامان و بابا نگفته بودم می دوم
تازگی ها خیلی چیزها را نمی گویم
مثلا ماجرای آقای دکتر را نگفته ام هنوز
به مامان و بابا نگفته بودم می دوم
تازگی ها خیلی چیزها را نمی گویم
مثلا ماجرای آقای دکتر را نگفته ام هنوز
تمام بدنم زخمیست
پاهایم از چند جا تاول زده و ورم کرده
اما حالم خوب است
امروز روز دوم بود
این پست شامل فیلم هایی هست که فروردین ماه
دیدم
برایم بنویسید کدام فیلم را قبلا دیده اید
و کدام را قرار است بعد از این پست ببینید
تصورِ اینکه این پست چقدر زمان برده است
امکان پذیر نیست!
وبلاگ را باز کردم تا پست فیلم را ارسال کنم
بعد ی نگاه به آرشیو کردم
دیدم چقدر جدیدا کم می نویسم
خوب خیلی وقته ننوشتم
دلیلش ی مقدار بخاطر کارم هست که باید بعد از
تعطیلات برنامه هام را پیش ببرم
ی مقدارش بخاطر مشکلات هورمونی بوده که این چند روز
درگیرم کرده
دیشب که از شام برگشتم
به این فکر کردم که چقدر مرحوم خوش شانس بوده
بعد یکدفعه انگار ی حقیقته سیاه و زشت جلوم سبز شد
امشب با آقای دکتر شام خوردم
و همین امشب پرسید که دوست دارم باز ببینمش؟
و گفتم بله