روزانه نویسی

سکوت روز جمعه

دیشب گل هایی که آماده شد را گذاشتم 

روی یک رو میزی خوشگل و عکس گرفتم

فرستادم برای مامان 

یکیش را انتخاب کرد و برداشت

۴ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
بهی ستوده

خشمگین

امروز مامان تمیز کار داشت

و من هم از دانشگاه ظهر رفتم خونه مامان که

ببینم اگر کاری هست به مامان کمک بدم

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
بهی ستوده

تل ماسه

شنبه که میشه من انگار جان تازه می گیرم

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

احترام

سال هفتادو دو یکی از دختر عمه هام عروس

خانواده ای شد که همسایه قدیمی مامان اینا بودند

خوب یادمه رفته بودیم یک مهمانی بزرگ فامیلی

و مامان به دختر عمه که تازه نامزد کرده بود

گفت: خانواده پسر بسیار خوب هستند

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهی ستوده

غزه

این هفته یک جلسه ای در دانشگاه داشتیم 

که به بررسی یک سری از مشکلات دانشجوها پرداخت

جلسه اینطور بود که آمارهایی ارائه شد از مشکلات 

و پیشنهاد هایی برای حل

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
بهی ستوده

کارامل پسته

پنجشنبه:

دیشب خیلی بد خوابیدم

با تعطیلی کلی از برنامه های این هفته بهم ریخت

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

گیاه خواری

امروز دانشگاه آشفته بود

خبرهایی که می رسید هر لحظه باعث می شد

یک همهمه و صداهای درهم شنیده بشه

فکر میکنم در تناقض بزرگی زندگی می کنیم

این تناقض را کجا دیده بودم؟

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده

جمعه اردیبهشت

خداروشکر اردیبهشت داره تمام میشه

من که دیگه انرژیم ته کشیده 

از بس که این ماه حجم کارم زیاد بود

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهی ستوده

از روزهایی که گذشت

آنقدر دیر به دیر میام وبلاگ که باید خجالت بکشم!

قبلا وبلاگ نویسی جز برنامه های هفتگیم بود

یعنی برای خودم در هفته برنامه داشتم که مثلا سه بار، چهار بار بنویسم

حالا چی؟

شش اردیبهشت نوشتم و دیگه هیچی!

امیدوارم خوب باشید

من خیلی شلوغم این روزها و برنامه هام یکم

قاطی شده

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
بهی ستوده

قرارداد شش اردیبهشت

امروز بالاخره قراردادی که باید اوایل فروردین امضا می کردم

را امضا کردم

ی جورهایی هم صبر کرده بودن مرکوری از حالت برگشتی

خارج بشه بعد امضا کنم

در آینده اگر نتیجه ی مثبتی از این تنظیم کارهام با

حرکت سیارات دیدم براتون میگم

فعلا در حد امتحان و تست کردن هست

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
بهی ستوده